Shot 1

9.8K 378 10
                                    

خيلى ظريف بدنش رو به رقص در اورد و روى صحنه گى بار دلبرى ميكرد.اون بيبى بوى گرون ترين بيبى بوى بار بود و پارتنرش رو خودش انتخاب ميكرد.
بين مرداى هوسبازى كه فقط براى سكس به بار ميومدن جئون جونگ كوك به اصرار دوستاش به بار اومده بود كه هر كدومشون همون اول حشرى شدن و الان در حال كردن يا دادن بودن.
بعد از سال ها تو بار مست كرده بود.اخرين بارى كه اومده بود اينجا رو يادش نميومد.
همزمان با جونگ كوك،كيم تهيونگ،گرون ترين بيبى بار چشماشون به هم خورد.
تهيونگ از صحنه پايين اومد و شروع كرد به تحريك كوكى.
خيلى اروم روى پاهاش نشست و شروع كرد به حركت دادن باسن تپلش روى ديك كوكى كه كم كم داشت سخت ميشد.
كوكى كه ديگه نميتونست تحمل كنه همراه ته به يكى از اتاقا رفت.
-تو بودى كه منو حشرى كردى؟؟!حالا بهت نشون ميدم
و بدون اينكه اجازه ى حرف زدن به تهيونگ بده لباشو روى لباى ظريف ته كوبيد شروع كرد وحشيانه بوسيدنشون
زبونش رو وارد دهن ته كرد و سر تا سر دهت ته رو با زبونش مزه كرد
مزه توت فرنگى ميداد
خيلى اروم بدون اينكه لباشون از هم جدا شه سمت تخت رفتن و پشت پاى ته به لبه تخت خورد كه باعث شد هر دوشون روى تخت بيوفتن.
كوك روى ته خيمه زد و دوباره شروع به بوسيدن لباى ته كرد.گاز كوچيكى از لب پايينش گرفت و لباشون با صداى ناله مانندى از هم جدا شدن.
كوك شروع كرد به بوسيدن چونه ته و باعث شد ته ناله هاى خفيفى بكنه كه اونو بيشتر تحريك ميكرد.
خيلى زود رفت سراغ سينه هاى سفت شده ته و نوك يه طرف رو با زبونش ليس ميزد و يكى ديگه رو با شصتش به بازى گرفته بود.
ته ناله هاى خفيف ميكرد و پاشنه پاهاش رو به ملحفه تخت ميكشيد.
-بيبيم..چه..زود تحريك..شده
-اههه..ميخ..خوامت..اهه...كوكييييى..اههههههه
-كوكى؟؟!
-دد...اههه..ددييى..
-حالا شد
كوك با شنيدن اين حرف انگار بيشتر تحريك شده بود. شلوار و باكسر ته رو همزمان از پاش در اورد و گوشه ى اتاق پرت كرد و تيشرتش رو در اورد و براى چند لحظه به بدن برنزه و بى نقسش خيره شد.
ته با حس كردن انگشتاى كشيده كوكى روى وروديش پاهاش رو روى تخت كشيد و كمرش رو بالا داد كه باعث شد كوك بخواد پاهاش رو نگه داره
كوكى اولين انگشت رو واردش كرد و بعد از يه كم حركت دادن انگشت دوم رو هم وارد كرد و شروع كرد قيچى وار حركت دادن انگشتاش توى سوراخ تنگ ته.
بعد از چند ثانيه انگشت سوم و چهارم رو هم اضافه كرد و با احساس نبض دار شدن سوراخ ته انگشتاش رو خارج كرد.
ته از احساس خالى بودن يهوييش ناله اى كرد كه كوك عضو بزرگ و تحريك شدشوواردش كرد كه باعث شد جيغى از درد بكشه و ملحفه رو چنگ بزنه.
كوك چند لحظه صبر كرد تا ته به بزرگيش عادت كنه بعد شروع كرد به اروم ضربه زدن و ناله هاى ته از لذت شروع شد
-اههه...اممم..ددى...مح..اهه..كم تر
كوكى ضربه هاشو شديد تر كرد و صداى ناله هاشون فضا رو پر كرده بود.
كوكى كه احساس كرد پروستات ته رو پيدا كرده شروع كرد به ضربه زدن به همون نقطه
-دارم..اههه..ميام..ددييييى...اههههه
با ناله ى بلندى ته روى شكمش خالى شد و همزمان كوك تو ته خالى شد و ازش بيرون كشيد و كنار ته كه از خستگى نفس نفس ميزد دراز كشيد و سفت بغلش كرد
-بيبى بوى من بگير بخواب از فردا بايد خوب تقويت شى😈💦

----------------------
ببخشيد اگه خيلى خوب نشد🙏🏻
اين اولين وانشاتم بود
دركم كنين
سعى كردم سنگ تموم بزارم لاوليا💜💖
ووت و كامنت يادتون نره😍

One shotsOnde histórias criam vida. Descubra agora