Shot9

2.8K 189 22
                                    

سلامممم😍😍😍😍
ظاهرا باز بايد كون گشادمو تكون بدم اپ كنم😅
اين پارت همونطور كه قول داده بودم 7سام عه كوكى باتمه.
ناموسا از همين الان كف دستم شروع كرده ب عرق كردن😅
خب بريم سراغ جر دادن بانى كيوتمون
لَذَّت بِبَريد✌️😂

---------------------------

جئون جانگ كوك پسر بچه ١٧ ساله اى كه بعد از مرگ مادرش مدرسه رو ب كل كنار گذاشته و مسير زندگيش از يه بچه خوب و درس خون به پسرى كه تقريبا هر شب جق ميزنه و با دود گل و سيگار خوابش ميبره يا تو پارتياى شبونه با دوستاش شبو به صب وصل ميكنه و در حالى كه مسته اربده ميزنه تغيير كرد. امشب يكى از اون شبا بود كه كوكى با تهيونگ،جى هوپ،جيمين،يونگى،جين و نامجون كه درواقع همشون ازش بزرگتر بودن رفته بودن ويلاى تهيونگ تا يكم خوش بگذرونن.
اونا هيونگاى كوكى ب حساب ميومدن ولى از اونجا كه كوكى خيلى بزرگتر از سنش رفتار ميكرد اصلا نميتونست با همسناش دوست بشه.
امشب ولى با شباى ديگ فرق داشت. شبى بود كه فقط هفتاشون تو اون ويلاى بزرگ كه وسط حياطش استخر بزرگى داشت بودن.
وقتى رسيدن تهيونگ به سمت بطرى هاى نوشيدنى رفت. چن تا راكى به علاوه وودكا و ابجو بود كه مقدار خيلى زيادى واسه هفتا پسر جوون بود.
يونگى هم از تو ماشينش صندوقى كه پر از گل و علف و روان گردان بودو در اورد تا يكم خوش بگذرونن😈
جى هوپم رفت سراغ بانداى بزرگى كه تو ويلا بود تا اهنگا رو پلى كنه بعد از اماده كردن همه چى تصميم گرفتن اول حسابى مست كنن بعد شنا كنن و برقصن كه فانش بيشتر باشه.

هر كدوم يه بطرى دستشون گرفتن و كنار ميزى كه روش كلى چيپس و پفك و مينى فود چيده شده بود نشستن. بعد از خوردن چند شات شروع كردن به بلند و بيخودى خنديدن.
كوكى بلند شد و در حالى كه رو مبل ايستاده بود همراه با اهنگ حركات سكسى انجام ميداد كه اين پسرا رو ب شدت تحريك ميكرد.
تا اينكه كم كم كل اونهمه نوشيدنى رو خوردن و مست و چت با نگاه كردن ب هم ميخنديدن و اربده ميزدن و بوتاى كوكو سيخ ميدادن و ميماليدنش.
كوك كه ديگه طاقت نداشت رفت روبروى استخر وايساد و خيلى اروم و سكسى تيشرت و شلوار مشكى لشى كه تنش بودو همراه با باكسرش از تنش خارج كرد و بدون هيچ لباسى پريد تو اب و شروع كرد به جق زدن.
پسرا با شنيدن ناله هاى كوك و ديدنش تو اون موقعيت كلشون داغ شد و اونا هم بهش ملهق(درسته؟) شدن.
حالا هفتا پسر حشرى با ديكاى سفت شده تو استخر بودن در حاليكه كوك ناله ميكرد و بالا خره اومد.
تهيونگ از پشت كوكى رو بقل كرد و تو گوشش زمزمه وار گفت"حالا وقتشه واسه هيونگات بياى بيبى بوى"
و نرمه گوششو ليس زد و گاز گرفت و سه تا از انگشتاشو بدون امادگى واردش كرد كه باعث شد كوك از درد جيغى بزنه و ب هق هق بيوفته.
_هق....هيونگ...درد..هقق...دار..ره
+بيبى عادت ميكنى
ديدن اين صحنه باعث شد جيمين كوبيده شدن جسم نرمى رو رو لباس احساس كنه. يونگى لباى جيمينو با لباس حصار كرده بود و ميمكيد. جيمينم تنها مارى كه ميتونس بكنه اين بود كه باهاش همكارى كنه.
كوكى كه از درد ناله ميكرد باعث شده بود بقيه احساس كنن ديكشون داره منفجر ميشه.
نامجون رفت و ديكشو تا ته تو دهن كوك فرو كرد
_برام خوب ساك بزن بيب..اه..
+اممم..همممممم..همممم
*خيلى تنگى اصن جا باز نميكنى عَه
+اهممممم...هممم...اممممم..اممممم
كوكى ميخواست ناله كنه اما ديك نامجون كه تو دهنش بود نميزاشت.
جى هوپ با ديدن ديك جين كه هر لحظه بالا تر مياد رفت سراغش و بوتاشو به ديك جين ماليد.
اونا از استخر بيرون رفتن و هوپى جينو رو سنگ كنار استخر دراز كرد و ديكشو اروم وارد خودش كرد. چون هنوز اماده نشده بود ناله بلندى از درد كرد و بعد شروع كرد ب حركت رو ديك كلفت جين.
اونطرف يونمين كه با زبون هم بازى ميكردن به هم هند جاب ميدادن.
تهيونگ ضربه هاشو تو كوكى تند تر كرد و توش اومد. نامجون هم بعد از چند ضربه تو دهن كوكى اومد و اون كل ابشو قورت داد.
تهيونگ كوكى رو بلند كرد و همراه نامجون روى مبل گذاشتنش.
يونگى و جيمين هم كه تو دستاى هم اومدن بعد از چند دقيقه به اونا پيوستن.
تهيونگ با حسرت ب اون سوراخ نبض دار صورتى كه مايع ازش قطره قطره بيرون ميريخت خيره شد و اب دهنش رو صدا دار قورت داد.
_ميتونى ى بار ديگه تحملم كنى؟
ولى اون جوابى نداد و فقط نفس نفس زد و وقتى لباى تهيونگو اروم بوسيد ته متوجه جواب مثبت كوكى شد.
يونگى اين بار ديكشو وارد دهن كوكى كرد و جيمين روى شكمش نشست و نه كوكى هندجاب داد و تهيونگم يه ضرب واردش كرد و شروع كرد به ضربه زدن. نامجون باديدن اين صحنه دوباره تحريك شد و شروع كرد به جق زدن.
هوسوك روى ديك جين حركت ميكرد و ناله ميكرد كه جين صبرش تموم شد و همونجور كه هوپى رو ديكش بو. اونو بلند كرد و با هم تو استخر پريدن.
جين هوپى رو به ديوار استخر چسبوند و توش ميكوبيد و همزمان بهش هند جاب ميداد كه صداى ناله هاشون كل فضا رو پر كرده بود. بعد از اينكه هر دو با هم اومدن بدن خستشونو تو اب جكوزى انداختن و هوپى تو بغل جين خوابش برد.
كوكى تو دستاى جيمين اومد. شوگا هم براى دومين بار تو دهن كوكى اومد و كوكى كل ابشو قورت داد(نمرد بيچاره انقد اب خورد؟؟!)ته هم بعد از چند ضربه براى دومين بار تو كوكى خالى شد و كوكى رو بلند كرد و به سمت اتاقش تو ويلا بر. و خوابوندتش.
همونطور كه بوسه هاى نرم رو لباش ميزاشت پتو رو روش كشيد و كنارش دراز كشيد. دم گوشش گفت "بيبى بوى تو بهترينى" و بوسه ريزى رو گردنش گذاشت و خوابيدن.

_اهههههه......هيونگ ...كمرممممممم....اههههه
پسرا كه تو سالن بزرگ ويلا داشتن ب اين فكر ميكردن كه اتفاق ديشبو چجورى ب كوكى بگن با صداى داد كوكى ب خودشون اومدن و از ترس عرق سر. ميكردن.
_اييييى...ته ته..اهههه....كمرم....درد...هق...ميكنه...هق
+كوكييييى...اومدم
_هيونگ...هق
تهيونگ وارد اتاق شد و كوكى رو ديد كه ب خاطر سخت ب فاك رفتن ديشبش از درد ب خودش ميپيچيد.
ته كنار كوك رو تخت نشست و شروع كرد ب ماساژ دادن شكم و كمرش.
+بهترى؟
_هق....هيونگ...چى...هق...شدههه؟؟!
+بزار دردت اروم تر شه بايد با هم صحبت كنيم.
_هيونگ...دلم...هق براى مامانم...تنگ..هق....شده
تهيونگ وقتى اينو شنيد كوكيو بقل كرد و گونشى بوسيد و اروم گاز گرفت و همزمان كمر كوكى رو ماساژ ميداد.
كوكى همونطور كه گريه ميكرد سرش رو تو گردن ته فرو كرد و صورتشو به گردنش ميماليد
+بانى ارومى؟
_اره هيونگ
+خب بايد يچيزى رو بهت بگم
ديشب ما هفتا خيلى مست و چت بوديم......خب...تو خودت لخت شدى و ازمون خواستى كه باهات رابطه داشته باشيم...خب ما..
و حرفش با قرار گرفتن لب كوكى رو لباش نصفه نيمه موند.
_هيونگ ميدونم ما ديشب....سكس كرديم
+اره بانى...هنوزم دوستيم؟
_ميخوام فراتر از دوست باشيم
و لب تهيونگو بوسيد

--------------------------
بعله ديگ اپ نكردم يهو با تريلى از روتون رد شدم😎
ديس از اچ بايد بهش عادت كنين😂
چطور بود دوس داشتين؟
دوباره ميخوام شرت ووت بزارم.
شات بعدى رو وقتى اپ ميكنم كه ووتاى بوك به ١٠٠ برسه😋
پس ميخونيد ووت بدين كن زود تر اپ كنم
كاپل بعدى رم تو كامنت بهم بگيد
عاشقتونمممم
بوس ب كلتون😘💕💖

One shotsWhere stories live. Discover now