Shot 10

3K 154 23
                                    

عشقاى منننن مرسى مرسى مرسيييييى
لاو يو عاللل
پشمام بصورت سوزنى ب اطراف پرت شدن وقتى ديدم ووتا به ١٧٥رسيده
چون نگفتين كاپل ايندفه چى باشه خودم انتخاب ميكنم
كاپل ايندفهههههه....
ويكوكمينههه🤩🤩🤩🤩🤩
بريد بخونيد گاييده شيد😂

-----------------------------
بعد از سه سال رفت و امد و دوستى كوكى حس ميكرد يه حسايى ب هيونگاش داره. جورى بود كه با هر بار ديدنشون دست و پاشو گم ميكرد و مدام سوتى ميداد. حتى گاهو اوقات بشدت عرق ميكرد و هيونگا متوجه اين قضايا شده بودن ولى ب روى كوك نيوردن
تهيونگ و جيمين و كوك سه دوستى بودن كه از دبيرستان با هم بودن و حالا با اينكه هر كدوم دانشگاهاى مختلفى تو رشته هاى مختلف قبول شده بودن دوستيشونو قطع نكردن و هر روز با هم بودن.
هيچكدوم از گى بودن هم خبر نداشتن ولى ب هم حسايى داشتن كه غير قابل توصيف بود.
تولد كوكى بود كه اون سه تا دور هم جمع شدن تا يه جشن كوچيك سه نفره بگيرن.
همراه با نوشيدنى و ويلايى كه كرايه كرده بودن.
ميتونست يه شب عالى باشه.
وقتى ب ويلا رسيدن نوشيدنى ها و مزه ها رو روى ميز چيدن و اهنگو پلى كردن و شروع كردن ب بازى.
جيمين ورق ها رو پخش كرد و خودش روى يكى از صندلى هاى پشت ميز نشست.
_سوسكت ميكنم جوجه
+سوسك جوجه رو سوسك ميكنه؟جالبه
#بجاى كورى خوندن برا همديگه حواستون ب بازيتون باشه كه بفاك نرين.
و كوك با گذاشتن اخرين ورق تو دستش بقيه ورقا رو جمع كرد و ب بازى پايان داد.
ويمين با جشماى گرد شده ب هم نگاه كردن و بعد ب كوكى نگاه كردن كه چجورى با تكبر شاتشو بالا ميره.
#همينه
بعد از گذشتن چند ساعت وقتيكه مست و پاتيل ب نيمه شب نزديك ميشدن با صداى اهنگ نعره ميزدن و بيخودى ميخنديدن.
كه تهيونگ يهو متوجه هق هق كوكى شد.
_بانى؟!چيشده؟خو...
ولى حرفش با قرار گرفتن لباى سرخ كوكى روى لبش نصفه ميمه موند.
تهيونگ نه تنها كوكى رو پس نزد بلكه باهاش همكارى كرد و اجازه داد كوكى روش خيمه بزنه.
جيمين وقتى اين صحنه رو ديد بدون توجه بهشون دستشو ب سمت بين پاهاى تهيونگ برد و شروع كرد ب ماليدن ديكش.
تهيونگ بين بوسه ناله ميكرد و هر سه تا پسر جورى تحريك شده بودن كه احساس ميكردن الاناس كه شلوارشون پاره شه.
كوك تيشرت خودش و ته رو در اورد و شروع كرد ب مارك كردن گردن و سينه هاى برنزه ى تهيونگ و همزمان جيمين با ديدنشون جق ميزد.
تهيونگ زير كوكى ناله ميكرد و هر لحظه بيشتر تحريك ميشد.
كوك از روى ته بلند شد و شلوارشو پايين كشيد.
#داگى استايل
تهيونگ ب پيروى از كوك داگى شد و كوك شلوار و باكسر ته رو همزمان پايين كشيد.
جيمين زير ته خابيد و لباى ته رو ب دندون گرفت.
با بوسيدن ته توسط جيمين ته ناله اى كرد كه باعث شد جيمين بتونه زيونشو وارد دهنش بكنه.
كوكى لباشو ب سوراخ تنگ ته چسبوند و سرشو ليس زد و باعث لرزش خفيف ته و ناله بلندش شد.
زبونشو داخل و بيرون ميكرد و اجازه ميداد سوراخش حسابى خيس شه.
بعد از اينكه خوب خيسش كرد بوسه اى روى سوراخش گزاشت و انگشت فاكشو واردش كرد.
ته از درد ناله بلندى كرد و لباش از لباى جيمين جدا شد و جيمين ناله ى اعتراض اميزى كرد و دوباره لباى ته رو بين لباش اسير كرد.
هنوز ته به انگشت اول كوك عادت نكرده بود كه انگشت دومم واردش كرد و ته تو دهن جيمين ناله دردناكى كرد.
كوكى انگشتاى سوم و چهارم رو هم وارد كرد و داخل و بيرون ميكرد و ته از درد ناله ميكرد.
وقتى حس كرد ب اندازه كافى جا براى ديكش وا شده باكسرشو پايين كشيد و ديكش كه با پريكامش خيس شده بود رو ماليد و سرش رو وارد ته كرد.
ته اينبار جيغ بلندى كشيد كه تو دهن جيمين خفه شد.
جيمين لباشو از لباى ته جدا كرد تا نفس بگيره.
همونطور كه نفس نفس ميزدن ب صورت ته خيره شد و لب پايينشو ليسيد.
كوك ديكشو بيشتر وارد كرد و ته همونطور كه ب صورت جيمين خيره بود از درد جيغ ميكشيد و ناله ميكرد و كوك بدون اينكه صبر كنه تا ته ب بزرگيش عادت كنه شروع كرد ب ضربه زدن.
جيمين دستاشو دور صورت ته قاب كرد و دوباره لباشو ب دندون گرفت تا ته رو اروم كنه.
بعد از چند دقيقه ناله هاى دردناك ته ب ناله هاى از لذت تبديل شده بودن و كوك پروستات ته رو پيدا كرده بود و با ضربه زدن بهش ته رو هر لحظه به اومدن نزديك تر ميكرد.
جيمين دوباره نفس كم اورد و اين بار نه تنها لباشو از لباى ته جدا كرد بلكه بلند شد و داخل ويلا رفت تا اون دو تا رو با هم تنها بزاره.
كوك كه هنوز ارضا نشده بود از ته بيرون كشيد و ته ناله اى از نارضايتى كرد.
كوك ته رو به رو خابوند و پاهاشو رو شونش انداخت و دوباره ديكشو تا ته واردش كرد و شروع كرد به ضربه هاى محكم و سريعش.
هر در پسر ناله ميكردن و ته پارچه ى مبل زيرش رو چنگ ميزد و هر از گاهى ناله هاش تبديل به جيغ ميشدن.
_دارم.....اههههع...ميام...كووووكك
#نههه.....الان نهه...عهههه
كوك گفت و سر ديك ته رو با شصتش فشار داد كه باعث شد ته از درد جيغ بكشه.
_نه...كوك...اههه....تو..رو.. خداااا.....نكن.....اهههههه....كووووكك
ته التماس ميكرد ولى كوك نميخاست ته قبل از اون خالى بشه.
بعد از چند ضربه ديگه مايع غليظ و داغ كوك ته رو پر كرد و كوك ناله بلدى كرد و گذاشت ته ارضا شده.
كوك چن. دقيقه كنار ته دراز كشيد بعد برايد استايل بلندش كرد و به داخل ويلا تر يكى از اتاقا بردتش و روى تخت خابوندتش و خودش هم كنارش دراز كشيد.
پيشونيشو بوسيد و هر دو پسر كنار هم ب خاب رفتن.

-------------------------------
اول اينكه واقعا بيخشيد از اينكه انقد دير شد.
اين چند وقت خ گشاد شدم😢
شما ب من بگيد ببينم گشادى درمان داره؟!

ولى ناموسا١٠٠٠ تا كلمه اسمات حالشو ببرين ب قران.
من همچين رايترى داشتم دست و پاشو ميبوسيدم ب مولا. 😂
بعد اينكه بهتون بگم اگه يه وقت ديدين مث ايندفه دو ماه خبرى ازم نشد برين بوكايى كه تو ريدينگ ليستم هستو بخونين.
بوكاى خوبين.
بعد اينكه
نشستم فكر كردم ديدم وقتشه رايترتونو ببينين.
خب.....

ديس ايزميييييييييييى🤗🤗🤗🤗🤗رو نمايى كردم از چهره ى تاريكم🙃🙃اون سفيده كه رو چشمه گله😅😅خب ديگه حرف زدن بسه سعى ميكنم بعديو زود تر اپلود كنم لطفا بهم بگين چه كاپلى باشه ب خدا نگين يهو ديدين همه ويكوك شد 😂😂بوس لاو يو عال🥰🥰🥰

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

ديس ايزميييييييييييى🤗🤗🤗🤗🤗
رو نمايى كردم از چهره ى تاريكم🙃🙃
اون سفيده كه رو چشمه گله😅😅
خب ديگه حرف زدن بسه
سعى ميكنم بعديو زود تر اپلود كنم لطفا بهم بگين چه كاپلى باشه ب خدا نگين يهو ديدين همه ويكوك شد 😂😂
بوس
لاو يو عال🥰🥰🥰

One shotsWhere stories live. Discover now