باس داره هیزم جمع شده توی مغزش رو با بی رحمی آتیش میزنه. لبهای گوشتیش رو جمع میکنه و درحالی که با پیچیدن بازوهای قویش به دور جونگین بدنش رو نگه داشته، لب بالاییش رو میبوسه. جونگین به خاطر گیر افتادن لب بالاییش بین لبهای رئیسش میلرزه و بعد از بوسه ای سطحی، ازش جدا میشه.
نگاه کیونگسو محکم و معمولیه، انگار که اتفاق خاصی نیوفتاده. البته که از درون داره میسوزه اما چهرش چیزی رو نمایان نمیکنه.
چشمهای جونگین خمارن و آثار بزاق کیونگسو روی لبهاش دیده میشه.
اونها برق میزنن چون کیونگسو چند لحظه پیش بوسیدتش.
نفس نفس میزنه و ثابت میکنن چند لحظه پیش توی فاصله چند میلی متری کیونگسو نفس میکشیده.
چشمهاش میخوان بسته شن چون خوشی زیادی به بدن و قلبش تزریق شده.باس جونگین رو جلوتر میکشه، گونه های سرخ شدش رو با انگشت های شصتش نوازش میکنه و لبخند میزنه:
- خوب بود؟ اذیت نشدی؟
جونگین سرش رو تکون میده و لب میزنه:
+ نمیدونم...
- مشکلی نداره. خوب انجامش دادی و بعد برگشت از سفر کاریم، آمادگیت رو بالاتر میبریم. میتونی بری.
باس فاصله میگیره و به طرف صندلیش میره. جونگین از روی میز بلند میشه و بدون برداشتن عینکش، تقریبا فرار میکنه. قلب بی جنبش میخواد قفسه سینش رو بدره و خارج بشه. میخواد از شدت حجوم احساسات بخنده و گریه کنه. اون همین الان توسط یه مرد کول بوسیده شده! خوب میدونه که خیلی ها نگاه اون مرد رو میخوان، اینکه حتی اجازه بده گرد و خاک روی کفشش رو براش تمیز کنن اما این افتخار نصیبشون نمیشه و حالا جونگین توسط همون مرد بوسیده شده. توی راهرو پاهاش بهم میپیچن و موهای شلختش توی هوا پرواز میکنن اما جونگین اهمیت نمیده. فقط دستهاش رو روی لبهاش گذاشته و عهد بسته که تا ابد حموم نره و صورتش رو نشوره تا اثر اون بوسه پاک نشه.
با قیافه و وضعیت آشفته درحالی که رونهاش رو بهم میماله، وارد اتاق شیشه ای معاون بیون میشه. بکهیون سرش رو از پرونده ای که جلوش بازه بلند میکنه و با تعجب بهش خیره میشه. در کسری از ثانیه با صدای بلند میخنده و بعد از ورود جونگین، در رو با کنترل اتوماتیک میبنده.
× هی بیبی بوی! چطور بود؟!
جونگین با ناباوری به دیوار خیره شده و میخواد آب شه. بدنش بعد از گذشت چندین دقیقه هنوز هم خنک نشده و بوی کیونگسو رو روی بدن خودش حس میکنه.
× جونگین اینقدر عقب مونده ای؟ یه بوسه بود دیگه قیافت جوریه که انگار از باس حامله ای!
+ هیونگ! هیونگ هیونگ هیونگ خدایا هیونگ مسیح!
× مسیحو وارد بازی کثیف خودت نکن. باس برام ایمیل جدید زده و چارت اپدیت شده ای از برنامه هات رو فرستاده.
YOU ARE READING
Boss
Fanfictionباس دوکیونگسو رئیس قول اقتصادی، ابر کمپانیِ مارشاله و برای شرکت توی یکی از مهمانی های سرنوشت ساز کمپانیش به یه همسر فِیک و موقتی نیاز داره. گزینه مورد نظرش مدیر شعبه ۳۲۰ کمپانیش، کیم جونگینه! کاپل: کایسو/سوکای