× جلسه اول! جزوت رو بزار روی میز کیم جونگین!
معاون بیون جلیقه طوسی رنگش رو مرتب میکنه و از بالای عینکی که روی نوک دماغش گذاشته، به جونگین زل میزنه.
× خوبه مرد جوان به کلاس "اغوا کردن باس دوکیونگسو مدیرعامل ارشد و رئیس ابر کمپانی مارشال" خوش امدی.
+ یکم اسم کلاس طولانی نیست هیونگ؟
× باشه، کلاسِ " ا ک ب د م ا و ر ا ک م " خوبه؟
+ الان مثلا مخففش کردی؟
× دوست نداری؟
+ بیخیال هیونگ برو سر درس اول.
× اوکی کیم جونگین، دیگه منو هیونگ صدا نکن من استاد توام! جلسات این کلاس محرمانه حتی توی هاروارد هم برگزار نمیشن پس باید بخوبی قدرش رو بدونی!
+ بله استاد.
× نشنیدم؟
+ بللللههه استاااااد.
× محکم تر!
+ بلههههههههههه استاااااااااااااد!!!!!
× اوکی اروم تر زمین کشاورزی که نیست کلاسه!
+ خودت گفتی استاد.
× با استادت بحث نکن! خب ما اینجاییم تا به تو یاد بدیم چطوری دوکیونگسو رو اغوا کنی و بچه بسازید.
+ مگه دوتا مرد میتونن؟
× این قضیه از نظر علمی ثابت شدست عزیزم پس میشه!
+ واو، ما بچه نمیخوایم استاد، همینجوری میخوایم با هم باشیم.
× چه جالب که از طرف باس هم اظهار نظر میکنی!
+ خب تو اینجایی که بهم یاد بدی چطوری خودم و باس رو از "من" و "اون" به "ما" تبدیل کنم.
× میخوای بخاطر سنگینیِ جملت این جلسه رو تعطیل کنیم؟ کمرم خم شده.
+ هیونگ!
× اوکی اوکی.
بکهیون ریز ریز میخنده و نگاهی به دود هایی که از گوش جونگین خارج میشن میندازه. اون لعنتی اینقدر کیوت و مشتاقه که حسابی میتونه اذیتش کنه و بخنده.
× برای اغوا کردن باس باید نقطه ضعفاش نسبت به خودتو پیدا کنی و دستتو بذاری روشون.
+ باس نقطه ضعف نداره استاد نمیدونی؟
× بالاخره باید بتونی پیداش کنی! حتی اگه اون نقطه ضعف کونت باشه!
+ من خجالت میکشم...
× اگه قراره خجالت بکشی نمیتونی هیچ وقت بدستش بیاری. باس هدف خیلی خیلی بزرگیه و تو برای بدست اوردنش باید شجاعت خیلی خیلی خیلی خیلی زیادی داشته باشی دقیقا دو برابرش!
YOU ARE READING
Boss
Fanfictionباس دوکیونگسو رئیس قول اقتصادی، ابر کمپانیِ مارشاله و برای شرکت توی یکی از مهمانی های سرنوشت ساز کمپانیش به یه همسر فِیک و موقتی نیاز داره. گزینه مورد نظرش مدیر شعبه ۳۲۰ کمپانیش، کیم جونگینه! کاپل: کایسو/سوکای