پارت ۳۶

2.4K 583 462
                                    


باهاش بخوابم؟؟ به نظر وسوسه کننده میومد

چانیول عمیق نگاهم کرد

_ داری فکر میکنی باهام بخوابی یا نه؟؟

سینم رو صاف کردم و سرمو تکون دادم

چانیول دماغم رو کشید

_ فسقلی، فکر کردن نداره که . اگه من بخوام، تو باهام میخوابی ....مگه نه؟؟

آب دهنم رو قورت دادم، باهاش میخوابیدم؟؟؟ هیچ وقت به اینجا فکر نکرده بودم، ولی از فکر لمس شدن تنم و تسلط اون بهم هم قلبم به تپش می افتاد . جوابش زیاد سخت نبود. سرم رو تکون دادم

چانیول به اون چند نفری که در حد کشت هم رو کتک میزدن اشاره کرد

_ جلوی این احمق ها باید راجب فانتزی های سکس با من حرف بزنیم؟؟

چشم هام رو تو حدقه چرخوندم

_ پیشنهاد اومدن به این بار تخمی رو تو دادی جناب پارک

چانیول دستش رو توی جیب هودی گشادش فرو برد

_ نه یخمک، من گفتم میخوام بیام اینجا توام چون دلت برام تنگ شده بود دنبال کونم راه افتادی

خندیدم

_ تو عقده ی عاطفی داری چانیول؟؟؟ اینقدر یاداوری میکنی عاشقتم و دلم برات تنگ شده؟؟

چانیول بلند خندید

_ درست حدس زدی یخمک، من یه حفره عمیق عاطفی دارم .‌تقریبا عقده ای محسوب میشم

شونه ای بالا انداختم و دستم رو داخل جیب گشاد هودیش کردم و دست های داغش رو لمس کردم

_ این چی بود؟؟

براش زبون دراوردم

_ منم عقده ی لمس دارم

لب چانیول کج شد

_ پس یادم باشه بعدا حسابی از خجالت این عقده ات درام

داخل بار رفتیم، با موج شدیدی از بوی سیگار و مواد رو به رو شدم

عده ای به طرز دیوانه کننده ای میرقصیدن و یه عده پشت میز های بزرگی نشسته بودند و داشتند پوکر بازی میکردند

اینجا محل معامله های بزرگ و قمار های کلان بود و کلی زد و بند دیگه و افراد جیسانگ هم زیاد اینجا پیداشون میشد

فقط امیدوار بودم کسی نشناسه من رو

دستم هنوز هم‌ توی دست های داغ چانیول بود، بهش نگاه کردم

با دقت اطراف رو برانداز میکرد‌. و حواسش اصلا به من نبود

به شونش زدم

_ انگار با این اراذل خیلی حال کردی؟

نیشخند کجی زد و دو کاپ ودکا برداشت و یکیش رو سمتم گرفت

🩸red embrace🩸Where stories live. Discover now