Big Puppy

3.7K 95 98
                                    


بی دی اس امه خشنه هرکس با خشونت کنار نمیاد لطفا نخونه 🚫

*لیام تاپه ولی زین سلطه گر (دامیننت) هستش*

⚠️Warning⚠️

❌BDSM❌

Ziam 🍷

Liam Top🩸

اروم چشمامو باز کردمو از زمین بلند شدمو دیدم که ارباب خوابیده رو تخت، اروم سر جام نشستمو زل زدم بهش.

خیلی زیبا بود خیلی بیشتر از حد نرمال. تو خواب مژه های مشکیش روی صورتش سایه انداخته بودنو دستای تتو خورده برنزش روی پتو بودنو بخاطر ظرافتشون به چشمام فخر می‌فروختن.

خیلی گشنم بود چون اجازه نداشتم بدون اجازش کاری کنم منتظر نشستم تا بیدار بشه. حس میکردم کم کم داره دستشوییم میگیره و نمیتونم تحمل کنم ولی اگر کوچکترین حرکتی میزدم تنبیه بدی برام داشت البته که من از درد کشیدن لذت می‌بردم ولی هنوز بدنم بخاطر دفعات قبل زخم بود.

با تکون خوردن ارباب سرمو بلند کردمو دیدم که چشماش بازه و داره نگاهم میکنه. با دیدن چشمای بازش سرمو انداختم پایینو اروم گفتم

ل: صبح بخیر آقا

سرشو تکون دادو بلند شد رفت سمت سرویسو من فقط منتظر بودم تا ببینم کی اجازه میده تا برم دستشویی

با بیرون اومدن آقا از سرویس منتظر نگاهش کردم ولی نه توی چشماش، چون کبدون اجازه حق ندارم چشم تو چشم بشم باهاش که با اون لحجه خاصش گفت

ز: توله سگ دستشویی داری؟

ل: ب بله آقا

ز: دو دقیقه زمان داری تا همه کاراتو بکنی دو دقیقه بیشتر بشه خودت میدونی چه اتفاقی میوفته

یا این حرفش عین جت پریدم سمت دستشوییو سریع شلوارمو کشیدم پایینو شروع کردم به انجام کارم بعد از انجام کارم که فک کنم 30 ثانیه طول کشید سریع دستامو شستمو شروع کردم به مسواک زدن، تو دلم ثانیه هارو میشمردم تا یه موقع دیر نشه.

یک دقیقه هم تایم مسواک زدنم شد که سریع بعد از اتمامش رفتم بیرون، با دیدن آقا که نشسته بود رو صندلی مخصوصشو برام دست میزد سرمو انداختم پایینو یه نفس عمیق کشیدم.

ز: آفرین سگ خوبی شدی حالا اجازه داری پای اربابتو ببوسی

با خوشحالی رفتم سمت اربابو خم شدم سمتشو لبامو گذاشتم رو پاشو بوسه بارون کردم پاشو،خودش میدونه چقدر فیتیش پاشو دارم عاشق اینم که تمام پاهاشو ببوسمو بلیسم. ارباب دستشو گذاشت رو سرمو موهامو چنگ زدو از پاش فاصله دادو گفت

ز: سگ خوبی باشو بیا غذاتو بریزم بخور بعدش باید بریم تمریناتتو انجام بدی

تو ظرفم برام غذا ریختو با اجازه دادنش خم شدمو شروع کردم به خوردنشو تو این فاصله هم ارباب رفت پایین. تو فکر فرو رفتم، نمیدونستم چرا جدیدا ارباب روم حساس شده بود مثل قبل نبود که خیلی راحت بزاره رفیقاش یا زیر دستاش بهم دست بزنن یا اذیتم کنن، چون رابطه ما بی دی اسم بود و مستر اسلیو بودیم واقعا اولش سخت بود ولی واقعا فهمیدم که هیچکس جز ارباب نمیتونه برام خوب باشه.

Smut BookWhere stories live. Discover now