Yoongi
هیJimin
اوه چه پیام غیرمنتظره ای
سورپرایز شدم.Yoongi
از سوپرایز کردن خوشم میاد.Jimin
به هرحال
(ง'̀-'́)ง
چه اتفاقی افتاده که حاضر شدی از وقت گرانبهات برای حرف زدن با من بزاری؟Yoongi
اوه، داشتم فکر میکردم تو درمورد اون عکس به پارک جیمین چیزی گفتی؟
عجیب بهم نگاه میکنهJimin
چیزی نگفتم
باید میگفتم؟Yoongi
اهمیت نمیدم بخوای بگی یا نه
به خاطر نگاهای طولانیش فکر کردم بهش گفتیJimin
شاید اونم عاشقت شده باشه 3>Yoongi
تعجب نمیکنم
به هرحال من خوش قیافه ام.Jimin
پس پارک جیمین حتی هموفوبیک هارو به سمت خودش میکشونه هوم؟
مواظب قلبت باشYoongi
شایدJimin
بعدا میبینمت
کار دارم.Yoongi
امیدوارم زیاد طول نکشه
میبینمت به زودی./// " من یه شانس بزرگ دارمم تهیونگ میبینی؟ "
جیمین نتونست تحمل کنه و بلند داد زد.
تهیونگ چشماشو چرخوند و نفسشو کلافه به بیرون فوت کرد و گفت
-اون فهمیده تو کی هستی جیمین، فقط داره میپیچونتت.
بعد از تموم شدن حرفش بدون توجه به فریاد جیمین که از خوشحالی بود بهترین دوستشو تنها گذاشت.
![](https://img.wattpad.com/cover/272763035-288-k527481.jpg)
YOU ARE READING
Destroy [Completed]
Fanfiction+82.... تو امروز توی کلاس ادبیات گفتی عاشق همجنس شدن گناه بزرگیه. پس بیا باهم توی آتیش جهنم بسوزیم Yoongi -میتونی اونجا تنها بسوزی روزبخیر ↵ فنفیکشن یونمین Story Ranking // # 1 Yoonmin # 1 Minyoongi # 1 Bangtan # 1 Funny # 1 Schoollife # 1 Sch...