Return

837 159 89
                                    

یقه پیراهنش درست کرد و گره کراواتش محکم کرد و در اخر کتش پوشید، عطر زد و نیم نگاهی تو آیینه به خودش انداخت و از اتاق خارج شد.

جیمین با دیدنش لبخندی زد و گفت:
_ خوشتیپ شدی هیونگ

+ خوشتیپ بودم جیمینا

شوگا که تازه همراه یه مرد قد بلند وارد خونه شده بود، لبخندی از روی تمسخره زد و به مرد کناریش اشاره کرد.

× جناب خودشیفته ایشون آقای وکیل کیم نامجون هستن.

جین نگاهی به پسر قد بلند و هیکلی انداخت، لبخند کم رنگی زد و دستش به سمتش دراز کرد.

+ خوشبختم امیدوارم بتونیم باهام به بهترین شکل کار کنیم.

نامجون هم لبخندی زد و دست موکل جدیدش گرفت، آروم فشار داد و گفت:
_ اصلا نگران نباشید آقای لی جین فکر نکنم به مشکلی بربخوریم.

جوابی نداد و  با همون لبخند روی لب هاش فقط سری تکون داد.

شوگا دستی به کتش کشید و گفت:
_ آقایون بهتر بریم.

+ آره بریم.

جین لحظه آخر به سمت جیمین نزدیک شد و شونه هاش گرفت با لحنی که مهر و محبت توش مشخص بود گفت:
+ جیمینی برام دعا کن باشه؟

جیمین مثل همیشه لبخند زیبایی زد و کراوات هیونگش درست کرد.
_ دعا می‌کنم هیونگ، مراقب خودت باش.

+ باشه.

بوسی روی پیشونی جیمین زد و از خونه خارج شد، نگاهی به آسمون آبی و صاف شهر انداخت لبخند تلخ و غمگینی زد و زیر لب زمزمه کرد.
+ داستان شروع شد انتقامت میگیرم کیم سوکجین.











پریشون بود ولی سعی می کرد خودش خونسرد نشون بده.
گره کراواتش شل کرد. لب پنجره شیشه ای بزرگ اتاق کارش ایستاد و شهر از زیر پاش تماشا کرد.

باز شدن در اتاق، صدای قدم های که به سمتش برداشته می‌شدن و شنید، ولی به عقب برنگشت چون لزومی هم نداشت به پشت سرش نگاه کنه، فقط یک نفر جرعت داشت بدون در زدن وارد اتاقش بشه.

× پریشونی؟

_ نباشم؟

× نه دلیلی برای پریشون بودن، نیست.

تلخنده ای روی لب هاش نشست و همینطور که از پشت شیشه به آسمان صاف سئول نگاه می کرد، لب زد.
_ چرا دلیلی به اسم لی جین هست.

پسر با دو قدم فاصله پشت سرش ایستاد و مثل خودش نگاهش به آسمان سئول داد.

× تهیونگ این فقط یه تشابه اسمیه، اون کسی که فکر می‌کنی نیست!

تهیونگ از شیشه زل زد به انعکاس جونگکوک و جوابش داد.

_ اگه نباشه چی؟ اگه سهم دار جدیدمون جین باشه چی؟

Hidden Where stories live. Discover now