🍷ووت یادتون نره🍷
________________◇◇◇◇◇_______________
جونگکوک رو کاناپه نشسته بود و با لپ تاپش مشغول مرتب کردن و چک کردن کارای کلینیکش بود
یه چیزی اینجا درست نبود...
نمی تونست رو کارش تمرکز کنه و دائما به اون دارک بوی چشم قرمز فکر می کرد
وقتی که با اون موهای مشکی و نگاه فاکیش به جونگکوک زل می زد و نگاهش تا مغزاستخونش میرفت
با لرزیدن موبایلش اونو از روی میز برداشت و نگاهی به اسکرینش انداخت
تنها دوستش...
جیمین
کسی که واسه اولین بار سه روز ازش بی خبر بود
باید راجب اتفاقای اخیر براش توضیح میداد؟
چنگی به موهای لختش زد و جواب داد
_سلام جیمین
~جونگکوک...معلوم هست کجایی؟
رفتم جلوی خونت ولی کسی جواب نداد
به کلینیکم سر زدم و گفتن اونجا هم نرفتی
پسر داد کشید و ادامه داد
~کدوم گوری رفتی که بهم خبر ندادی؟
جونگکوک از صدای دادش چشماشو رو هم فشار داد و سعی کرد یه دلیل قانع کننده بیاره
_اروم باش جیم...من خوبم پسر
نگران نباش
~نگران نباشم؟چه احمقانه
جونگکوک که از لجبازی و حاضرجوابیای دوستش خندش گرفت بود با لحنی که رگه های خندیدن توش بود گفت
_بیا به این آدرسی که برات میفرستم...
بعد با لحن نگران و ترسیده ای من من کرد
_ب...برات...ت...توضیح میدم
جیمین با شنیدن لحن پسر فورا متوجه ترسش شد
~اتفاقی افتاده عزیزم؟
_بیا
جونگکوک با درموندگی نالید
شاید اومدن جیمین می تونست یکم از نگرانی هاش کم و بتونه این موضوع رو هضمش کنه
~باشه بیب...فقط ادرس رو برام بفرست زود خودمو می رسونم
مواظب خودت باش
_چشم
با قطع شدن تماس نفسشو کلافه بیرون داد
+ اون مارشملوی متحرک بود؟
با شنیدن صدا اونم دقیقا زیر گوشش هین بلندی کشید و تکون سختی خورد
تهیونگ متوجه ترسیدن پسر شد و واسه اروم کردنش دستشو رو شونش گذاشت
ESTÁS LEYENDO
𝐌𝐲 𝐜𝐡𝐚𝐫𝐦𝐢𝐧𝐠 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 [ 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ] 🍷
Vampirosخلاصه: خودت بخون قول میدم سورپرایز شی :) کاپل:ویکوک ، یونمین ، نامجین ژانر:اسمات،ومپایر،رومنس، سافت ، آمپرگ ,لیتل بوی زمان آپ : نامشخص⭐
![𝐌𝐲 𝐜𝐡𝐚𝐫𝐦𝐢𝐧𝐠 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 [ 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ] 🍷](https://img.wattpad.com/cover/272983187-64-k545546.jpg)