Part 23

311 53 5
                                    


بعد از رفتن کوک ، تهیونگ تن خستش روی مبل رها کرد و سعی کرد اتفاقاتی که افتاد حلاجی کنه ، با اینکه ته دلش هنوزم به کوک مشکوک بود ولی تصمیم گرفت بازم بهش اعتماد کنه

کوک از راهروی باریک گذشت و وارد سالن شد ،
با چشماش دنبال جیمین گشت که  درحالی که جلوی پسر بچه ای زانو زده بود و دستش گرفته بود پیدا کرد ،
جلو تر که رفت متوجه شد همون پسر بچه ای که با خودش وارد باند شده بود ، جیمین  متوجه اومدن کوک شد و  لبخندی به چهره خسته دوستش زد ، از روی زمین بلند شد و دستش پشت کمر پسر بچه گذاشت

جیمین _ کوکی این اقا پسری که میبینی اسمش بومهیه بیا باهم بریم خوابگاه نشونش بدیم

ک _ آآ جیمین باهات حرف داشتم

جی _ بیا بعدش میتونیم باهم حرف بزنیم

کوک سری تکون داد و پشت سرشون حرکت کرد ، جیمین یکی از نگهبان هارو صدا کرد و باهم سوار آسانسور شدن
نگهبان آسانسور راه انداخت و دکمه طبقه سوم فشار داد

کوک سرش خم کرد و در گوش جیمین با صدای آرومی گفت :

ک _ خودت نمیتونی آسانسور راه بندازی؟

جیمین هم به تبعیت از کوک با صدای آرومی جواب داد

جی _ نه آسانسور سنسور زیستی داره و حتما با اثر انگشت یا اسکن صورت حرکت میکنه

وقتی به طبقه مورد نظر رسیدن  نگهبان جلوی در آسناسور ایستاد و جیمین جلوتر از بقیه توی راهروی عریض قدم برداشت و کوک و پسر بچه هم با تعجب دور و بر نگاه میکردن که با ایستادن جیمین  جلوی یکی از درهای توی سالن اونها هم سریع خودشون بهش رسوندن ، جیمین در باز کرد و کنار ایستاد

جی _ اینجا حموم و سرویس بهداشتیه

کوک و پسر بچه هردو سرهاشون داخل بردن و  کوک با کنجکاوی وارد حمام شد و در یکی از اتاقک های کوچک که داخلشون دوش حمام قراد داشت و باز کرد و بعد به  سمت دیگه که سرویس بهداشتی قرار داشت رفت و گفت

ک _  چه بزرگه ماهم باید اینجا بیاییم حموم؟

جی _ نه کوک خوابگاه ما طبقه پایینه ، این طبقه مخصوص بچه هاست

ک _ بچه ها ؟؟

جی _ دنبالم بیایید

جیمین حرکت کرد و اینبار جلوی در بزرگی ایستاد که همین حالاشم میتونستن صدای بچه هارو از پشتش بشنون ،  کوک کمی تعجب کرد و گفت

ک _ پس بچه هارو اینجا نگه میدارن عوضیا

جیمین سریع دستش جلوی دهن کوک گرفت و با چشماش به پسر بچه که همراهشون بود اشاره کرد و بعد از اینکه مطمئن شد کوک دیگه حرفی نمیزنه دستش برداشت
و چند تقه ای به در بزرگ زد که صدای بچه ها قطع شد ، جیمین در باز کرد و به همراه کوک و پسر وارد خوابگاه شدن .

Beyond Love Where stories live. Discover now