بعد از رفتن کوک ، تهیونگ تن خستش روی مبل رها کرد و سعی کرد اتفاقاتی که افتاد حلاجی کنه ، با اینکه ته دلش هنوزم به کوک مشکوک بود ولی تصمیم گرفت بازم بهش اعتماد کنهکوک از راهروی باریک گذشت و وارد سالن شد ،
با چشماش دنبال جیمین گشت که درحالی که جلوی پسر بچه ای زانو زده بود و دستش گرفته بود پیدا کرد ،
جلو تر که رفت متوجه شد همون پسر بچه ای که با خودش وارد باند شده بود ، جیمین متوجه اومدن کوک شد و لبخندی به چهره خسته دوستش زد ، از روی زمین بلند شد و دستش پشت کمر پسر بچه گذاشتجیمین _ کوکی این اقا پسری که میبینی اسمش بومهیه بیا باهم بریم خوابگاه نشونش بدیم
ک _ آآ جیمین باهات حرف داشتم
جی _ بیا بعدش میتونیم باهم حرف بزنیم
کوک سری تکون داد و پشت سرشون حرکت کرد ، جیمین یکی از نگهبان هارو صدا کرد و باهم سوار آسانسور شدن
نگهبان آسانسور راه انداخت و دکمه طبقه سوم فشار دادکوک سرش خم کرد و در گوش جیمین با صدای آرومی گفت :
ک _ خودت نمیتونی آسانسور راه بندازی؟
جیمین هم به تبعیت از کوک با صدای آرومی جواب داد
جی _ نه آسانسور سنسور زیستی داره و حتما با اثر انگشت یا اسکن صورت حرکت میکنه
وقتی به طبقه مورد نظر رسیدن نگهبان جلوی در آسناسور ایستاد و جیمین جلوتر از بقیه توی راهروی عریض قدم برداشت و کوک و پسر بچه هم با تعجب دور و بر نگاه میکردن که با ایستادن جیمین جلوی یکی از درهای توی سالن اونها هم سریع خودشون بهش رسوندن ، جیمین در باز کرد و کنار ایستاد
جی _ اینجا حموم و سرویس بهداشتیه
کوک و پسر بچه هردو سرهاشون داخل بردن و کوک با کنجکاوی وارد حمام شد و در یکی از اتاقک های کوچک که داخلشون دوش حمام قراد داشت و باز کرد و بعد به سمت دیگه که سرویس بهداشتی قرار داشت رفت و گفت
ک _ چه بزرگه ماهم باید اینجا بیاییم حموم؟
جی _ نه کوک خوابگاه ما طبقه پایینه ، این طبقه مخصوص بچه هاست
ک _ بچه ها ؟؟
جی _ دنبالم بیایید
جیمین حرکت کرد و اینبار جلوی در بزرگی ایستاد که همین حالاشم میتونستن صدای بچه هارو از پشتش بشنون ، کوک کمی تعجب کرد و گفت
ک _ پس بچه هارو اینجا نگه میدارن عوضیا
جیمین سریع دستش جلوی دهن کوک گرفت و با چشماش به پسر بچه که همراهشون بود اشاره کرد و بعد از اینکه مطمئن شد کوک دیگه حرفی نمیزنه دستش برداشت
و چند تقه ای به در بزرگ زد که صدای بچه ها قطع شد ، جیمین در باز کرد و به همراه کوک و پسر وارد خوابگاه شدن .
YOU ARE READING
Beyond Love
Fanfictionفراتر از عشق ( پایان یافته ) کاپل ها : ویکوک ، یونمین ، نامجین ژانر : عاشقانه ، جنایی و پلیسی ، رومنس چیکار میکنید اگه یه روزی بفهمید تمام باور های شما اشتباه بوده ، بفهمید که ادمای زندگیتون اون کسی که وانمود میکردن نیستن و اون موقع از خودتون...