Chapter 01 (SEASON2)

217 40 1
                                    

پشت میز نشسته بود و داشت ورقه هارو بالا پایین میکرد.. دوباره یه چیز رو جا انداخته بود.. با کلافگی انگشتاش رو لای موهاش برد.. مطمئن بود برای کنفرانس امروز معاون آماده اش کرده بود و گذاشته بود روی میز.. کم کم اعصابش خرد شد و بهم ریخت


+این لعنتیییی کجاست


با فریاد بلندش در اتاقش ناگهانی باز شد


×چی شده رئیس


سرش رو بالا آورد و به منشی چشم غره رفت


+کی بهت گفت مثل گاو سرت رو بندازی پایین بیای تو؟!!!


دختر لبش رو گاز گرفت و سرش رو انداخت پایین


+گمشو از جلو چشمام..


با صدای بلند برخورد دستی به در و بعد شنیده شدنه صدای آشنایی اخم کرد


-به به.. باز که این آهو برزخه!


به دختر اشاره کرد تا از اتاق خارج بشه و به سمت لوهان حرکت کرد


+اینجا چه غلطی میکنی؟


-اومدم ببینمت


+علاقه ای به دیدنت ندارم


-اما من میخوام


+به من چه.. اطرافم نباش وقتی اعصاب ندارم.. فهمیدی


روی مبل کنار میز بزرگی که لوهان پشتش بود نشست و پاش رو روی پاش انداخت


-انگار نشستن روی صندلی ریاست اوه سهون هر آدمی رو بداخلاق و خشن میکنه


سرش رو بالا آورد و به کای نگاه کرد


+اومدی طعنه بزنی


کای پوزخندی زد و روی مبل جابجا شد


-بعد کاری که با سهون کردی.. به نظرت خیلی بی وجدان نشدی؟


+پس برای نصیحت هم اومدی..


-لوهان.. چطور تونستی سهامای شرکت متحد با شرکت پدرت رو بخری و با کمترین قیمت به مزایده بزاری و باعث برشکستگی و بیکاری اون همه آدم بشی


+خودتم میدونی چرا اینکار رو کردم


سرش رو با تاسف تکون داد


-زمین زدن پدر خودت.. اینقدر شیرینه؟


+اون سالها من رو نخواست.. چرا الان بخوامش؟


-لوهان این مسخره بازی رو تموم کن


+نمیخوام


-حداقل به خاطر سهون و شرکتش.. به احترامش.. بزاره روحش در آرامش باشه


با حرفای کای خیلی ناخودآگاه چشماش تر شد


+وقتی تویه اون آتیش رهاش کردم.. خیلی وقته آرامش رو از روحش هم گرفتم

Back Over Dose Where stories live. Discover now