⁵ ʜᴇ ɪs ʜᴀʀᴍғᴜʟ ᴛᴏ ᴍᴇ!

578 128 11
                                    

زمانی که هوسوک تنه ای به پسر مو آبی زد،تهیونگ برای لحظاتی نمیدونست دقیقا باید چه واکنشی نشون بده.

لعنت!

باید حدسش رو میزد هوسوک ول کن ماجرا قطعا نیست، از پَکَر شدن دیشب و نحوه برخوردش حدس زدن سخت نبود. اما چرا؟!

تهیونگ از اینکه نمیتونست چیزی راجب رابطشون و حرکات هوسوک بگه کلافه شده بود! نه اینکه خوشش نیاد، بلکه اون لذت میبرد... از اینکه اون پسر حساس بود و نسبت بهش واکنش نشون میداد دفعه ای نبود تا تهیونگ رو لبریز از ذوق عجیبی نکنه اما... حتی ندونستن دلیل این لذت عجیبم برای پسر ترسناک بود...

در رو بست و نگاهی بهش انداخت، پشت کانتر روی صندلی پایه بلند نشسته و به نقطه ای نا معلوم زده بود. نمیتونست از چهرش چیزی بخونه اما حسادت های هوسوک از جذاب ترین چیزهای دنیا بود! بدون شک!!

"میشه دقیقا بگی این موقع صبح اینجا چه غلطی میکنی؟!"

به هرحال تهیونگ آدمی نبود که با شوک این ساعت صبح از خواب بپره و بخواد آروم باشه، اما بیشتر از روی قصد بود. تا بتونه احساساتش رو پشت اون نقاب سرد و یخیش پنهون کنه!

هوسوک نگاه عصبی ای بهش انداخت و به سرعت از پشت کانتر پایین پرید، کیفش رو روی جزیره انداخت و توی یک قدمیش ایستاد.

"تهیونگ! اگر وجود من انقدر برات آزار دهندست کافیه فقط بگیش لعنتی!!"

داد زد و انگشت اشارش رو محکم روی شونش فرود آورد. دیگه بیشتر از این نمیتونست این حجم از وقاحت رو تحمل کنه!!

چه
مزخرفاتی
میگفت؟!

تهیونگ توی اون لحظه حجم دودی که از سرش بلند میشد رو میتونست حس کنه!! آزاردهنده؟! البته که اینطور به نظر میرسید!! نباید انتظار این رو میداشت که از رفتارهای خودش، بتونه حس و وایب خوبی به پسر مقابلش بده! اما این درد وحشتناک چیبود که توی قلبش پیچید؟

ولی مگه اهمیتی داشت؟
اون دونفر هیچ رابطه احساسی ای بینشون نبود، پس این چیزها نباید مهم باشن... اینطوره؟!

مطمئن نبود.
هیچوقت نبود... از همون روزی که چهره خورشیدیش رو دید و لبخندهاش قلب سردش رو ترسوند!

"معلوم هست..."

"نه... تقصیر منه! تقصیر منه احمقه که بهت اهمیت میدم!! رابطه ما هیچی جز یه سکس مسخره و کوفتی نیست!!"

پوزخندی زد و انگشت هاش رو لا به لای موهاش حرکت داد.

دروغ محضه!
میخواست فریاد بکشه و بگه! ولی لعنت! دندون هاش روی هم قفل شده بودن!

🦋𝙇𝘰𝘴𝘵 𝙀𝘮𝘰𝘵𝘪𝘰𝘯𝘴 ᵏᵒᵒᵏᵐⁱⁿ~ᵛʰᵒᵖᵉOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz