chapter2_part6

301 93 41
                                    


با سردرد وحشتناکی از خواب بیدار شد،دستش روی سرش بود و روی تخت نشست، با نگاه کردن به اطراف می تونست به خوبی تشخیص بده که اون جا اتاق هتل بود اما به یاد نمی آورد که دقیقا چرا اونجاست..از طرفی هم سردرد وحشتناکش داشت عذابش می داد..کمی که به خودش اومد متوجه شد بدون هیچ لباسی زیر پتو بود و این اصلا نمی تونست نشونه ی خوبی باشه..

لوهان کم کم اتفاقات شب قبل رو به یاد می آورد، همراه با کیونگسو به یک کلاب رفته بود و بعدش پیست رقص و پیدا شدن ناگهانی سهون..همین جرقه کافی بود، دیشب همراه با سهون نوشیده بود و از کلاب خارج شده بود ولی بعدش رو به یاد نمی آورد..کم کم اخم و عصبانیتی مشهود صورتش رو پوشوند و به اطراف نگاهی انداخت و با دیدن لباس هاش به سرعت اونا رو پوشید و از اتاق خارج شد.

به محض باز کردن در اتاق،سهونی رو دید که روی مبل نشسته بود و داشت با گوشیش ور میرفت..سهون با دیدن لوهان لبخندی زد.

_ بیدار شدی؟

+ دیشب چه غلطی کردی؟

لحن لوهان به حدی جدی بود که سهون گوشی رو کنار گذاشت و نگاهی بهش انداخت.

_ سوال اشتباهه، باید بگی دیشب چه غلطی کردیم.

+ اوه سهون، برای من بازی در نیار، حرف بزن. دیشب چه اتفاقی افتاد.

سهون از جاش بلند شد و با لبخندی موزیانه به لوهان نزدیک شد.و با صدایی که سعی می کرد کمی از حالت عادی پایین تر باشه توی گوش لوهان زمزمه کرد.

_ تو زیادی هاتی لوهان ، هنوزم صدای ناله هات توی گوشمه.

لوهان با شنیدن این حرف سهون رو هل داد و از خودش دور کرد.

+ اوه سهون..

_ دیشب حالت بد شد و من فقط خواستم بهت کمک کنم، به خاطر همون تو رو رسوندم هتل، چون فقط می گفتی توی هتل اقامت داری و نمی تونی بری خونه..بعدش که من داشتم از روی خیرخواهی بهت کمک میکردم تو مدام منو لمس می کردی ، حتی تو اول منو بوسیدی و در نهایت منو به تخت کشوندی.

+ امکان نداره.

لبخند سهون پررنگ تر شد به گردن لوهان اشاره ای کرد.

_ خودت ببین.

لوهان به سرعت به سمت آیینه ی قدی توی سالن رفت و با دیدن کیس مارک بزرگی روی گردنش با عصبانیت به سمت سهون رفت و یقش رو گرفت.

+ عوضی آشغال، این دیگه چیه.

اما سهون بیخیال شونه ای بالا انداخت.

_ دیشب خودت مدام می گفتی مارکم کن..لوهان تو جدا خیلی هاتی.

لوهان با حرصی مشهود اطراف رو نگاه می کرد.

+ یادمه با ماشین من اومدیم، سویچ کو.

_ همین، می خوای بری؟

+ بهت می گم سویچ کو.

¤ϟϞ҂ 𝓕𝓐𝓛𝓢𝓔_ 𝓢𝓔𝓐𝓢𝓞𝓝2 ҂Ϟϟ¤Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang