آخرم را شنیده ای اما ...
در دلت هیچ التهابی نیست
با تو مرگ و بدون تو مرگ است
عشق را هیچ انتخابـی نیست
بخش پنجم: شرط ازدواج
احساس میکرد دوباره داخل رویاهاش گیر کرده و نهایت تلاشش رو به کار گرفت تا بتونه از اون رویا بیرون بیاد، بتونه چشماشو باز کنه و پا داخل دنیای واقعی بذاره اما تلاشش بیفایده بود؛ چون که این واقعیترین رویای زندگیش بود.
جان که سکوت ییبو رو دید، سرشو به جلو خم کرد و گفت:
هی خوبی؟
ییبو که انگار تازه نفس کشیدن و یاد گرفته، بعد از حرف جان نفسی کشید و بعد گفت:
منظورت چیه؟
جان دست ییبو رو ول کرد و بعد از اینکه دست به سینه ایستاد، گفت:
منظورم واضحه وانگ ییبو. نقش دوست پسرمو بازی کن.
ییبو که گیج شده بود، گفت:
چرا یه مردی که نامزد داره باید بیاد همچین حرفی بزنی؟
و بعد سرشو به سمت دهان جان برد و گفت:
بوی الکلم نمیدی. مستی؟
جان از وقتی که یادش میومد، به جز یک بار هیچوقت مست نشده بود. کمی به خاطرات چند سال گذشته فکر کرد.
همین حرف کافی بود تا جان نتونه به پسری که مقابلش ایستاده، جوابی بده. ییبو که سکوت جان رو دید، بشکن محکمی جلوش زد و گفت:
هی شیائوجان، کجا رفتی؟
جان به حرف ییبو اخمی کرد و گفت:
من هیچوقت تو مستی کاری نمیکنم؛ چون نتیجش فقط پشیمونیه. حالا بیخیالش من برای پیچوندن نامزدم بهت نیاز دارم. کمکم میکنی؟ هر چقدر پول بخوای بابت این موضوع بهت میدم.
باورشم نمیشد یه نفر بایسته جلوشو درباره پول باهاش حرف بزنه. دقیقا اینجا بود که به کارما ایمان آورد؛ چونکه خودش برای پیش بردن کارهاش همیشه به جکسون پیشنهادهای وسوسهانگیز مالی میداد.
ییبو تا به امروز نقشهای زیادی رو بازی کرده بود، اما این بار مطمئن بود این نقش قراره واقعیترین اتفاق داخل زندگیش باشه؛ طوری که مطمئن بود میتونه جایزه اسکارو دریافت کنه. ییبو آستینشو بالا داد و گفت:
از کجا معلوم که نمیخوای ازم سوء استفاده کنی؟
دستی تو موهاش کشید و گفت:
شایدم با خودت فکر کردی این پسر که جذابه، ساده هم هست دو روزه باهاش حال کنم بعدشم ولش کنم.
YOU ARE READING
𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑀𝑦 𝐷𝑟𝑒𝑎𝑚𝑖𝑒𝑠𝑡 𝐷𝑟𝑒𝑎𝑚 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)
Fantasyوانگ ییبو پسر ۲۴ سالهای که عاشق شخصیت توی خوابش شده و حالا چند ساله به دنبال اون مرده.... اما وانگ ییبو میتونه اون شخص رو پیدا کنه؟؟؟ میتونه اون شخص رو عاشق خودش کنه؟؟؟ ########## اگه یه روزی من نباشم چه اتفاقی برات میفته جانگا؟ : اگه یه روزی نباش...