این داستان رو احتمالا اکثرتون توی اینستاگرام یا جاهای مختلف به زبان اصلی و یا حالا ترجمه فارسی دیدینش، ولی از اونجایی که خودم خیلی دوسش دارم گفتم با ترجمه خودم براتون بذارم.
فرقشم اینه که، هر بار که نویسنده اصلی فیکشن رو بذاره به سرعت ترجمش میکنم و...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
*کنار پای تهیونگ حلقه ای وجود داره، به خاطر اینکه جونگوک پیشنهاد ازدواج داده اما تهیونگ قبول نکرده. تهیونگ نمیتونه با اون ازدواج کنه، اون موظفه به خواسته خانوادش عمل کنه. پیروی از جامعه و " ارزش های سنتی". این واقعیتی غم انگیز و ترسناکه. میخواستم این مسئله رو توی این IU به تصویر بکشم. (این متن سخن نویسنده هستش بچه ها)
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
*با لینکه ازدواج ترتیب داده شده و بدون عشق بود، تهیونگ به جونگوک وفادار موند، اما جی کی از این بابت خوشحال نبود. اون از اینکه نمیتونست با تهیونگ ازدواج کنه احساس ناراحتی میکرد.
