my only one (همه کسم)

Part 5

این بخش در مورد این است که JK‏ از نظر احساسی قوی تر و مستقل تر می شود. او مخفیانه و از راه دور عاشق ته بود و درد ناشی از آن به نحوی او را تقویت می کرد، همانطور که تمرین او را از نظر بدنی محکم می کرد. ^^

من شخصیت های فرعی جدیدی معرفی کردم: 1) همسر ته : پارک چایونگ با نام مستعار رز، 2) بهترین دوست ته: پارک جیمین (در این فیکشن اون را برادر رز کردم، بنابراین این اتفاق افتاد که ته با خواهر دوستش ازدواج کرده. خب، پدر و مادرش از او می خواستند که این کار را انجام دهد).

هر دو اصلا شخصیت بدی نیستند. اگرچه من داستان را روی آنها متمرکز نمی‌کنم، اما می‌گویم هیچ شروری در این داستان وجود نخواهد داشت. این فقط زندگی هست.

باز هم، "ریش" یک اصطلاح عامیانه برای ازدواج اسطوخودوس است، زمانی که افراد همجنس گرا نه به دلیل عشق، بلکه برای پنهان کردن تمایلات جنسی خود با ازدواج غیرقانونی ازدواج می کنند. هیچ احساس یا رابطه واقعی وجود ندارد. در این مورد، همسر تائه می‌دانست که او همجنس‌گرا است و مردی دارد.

چرا چایونگ از جی کی خواست که با ته صحبت نکند به این دلیل است که می ترسید خانواده ته در مورد آن باخبر شوند و نتیجه بسیار بدی داشته باشد. من زیاد اسپویل نمی کنم، اما ظاهراً والدین تائه تمایلات جنسی او را نمی پذیرند، همانطور که اکثر والدین متأسفانه قبول نمی کنند.

در حالی که جیمین فقط نگران بهترین دوستش بود، چه کسی نگران نبود؟ تائه غمگین، ناخوش، از نظر جسمی و روحی شکسته بود - از زندگی یک "مرد معمولی" متنفر بود و... خیلی دلتنگ جی کی بود. اما جیمین فکر می کرد که جی کی به ته آسیب می زند، به همین دلیل با مهربانی از او خواست که مراقب باشد.

______________________________________________

ووت و کامنت یادتون نره گایز❤️