(یک ماه بعد)
توی کل قصر و بعد کله کشور پیچید که ملکه حاملس
امپراطور کلافه و عصبانی بود دنباله چاره ای میگشت که بچرو سقط کنه ، چون جونه تهیونگ براش خیلی مهم تر بود ، اما تهیونگ نزاشت که بچرو سقط کنه
+جونگکوک اون توی من زندگی میکنه. روح داره ، نمیتونم بزارم این کارو کنی
تهیونگ توی اتاق روبه روی جونگکوک که کلافه و عصبانی دوره اتاق میگشت ایستاده بود و همونجور که به جونگکوک نگاه میکرد یکی از دستاش رو روی کمرش گذاشته بود
_تهیونگ من این بچرو نمیخام ، وقتی جونه تو در خطره نمیخامش
تهیونگ بازوی جونگکوک رو گرفت و به سمته تخت کشوندش ، هر دو روی تخت کناره هم نشستن
+سرت گیج نرفت انقدر دوره خودت چرخیدی؟
تهیونگ با یه نیشخند روی لبش گفت ، جونگکوک دسته تهیونگو که روی بازوش بود رو نوازش کرد و با لحنی که اروم بود ، برعکسه چند ثانیه پیشش رو به تهیونگ با چشمانی غمگین گفت
_من بدونه تو نمیتونم زندگی کنم ، تهیونگ
تهیونگو با صدای لرزونی گفت که پر از خواهش و التماس بود
تهیونگ لبخنده تلخی زد و دست جونگکوک رو نوازش کرد و دسته با دیگش صورته جونگکوک رو قاب گرفت
+من همیشه پیشتم جونگکوک ، اما اگه اذیتم کنی میرم
تهیونگ اخره جمله اش رو به شوخی گفت که شاید جونگکوک بخنده اما نخندید ، تهیونگ لبخندش رو جمع کرد و ایندفعه دوتا دستش رو قابه صورته جونگکوک کرد و اونو نزدیکه صورته خودش کرد
+منو نگاه کن ، چرا با دیده بد نگاش میکنی ، به اون چند درصدی فکر کن که من زنده میمونم ، من قویم جونگکوک عمرا ترکت کنم
لبخندی زد و جونگکوک رو بغل کرد
جونگکوک هم متقابلاً بغلش کرد و از تنه تهیونگ ارامش گرفت
_تو همین الانشم به خاطره این جادوی سیاهی که روته ضعیف شدی چجوری میتونی تا اخرش این درد هارو تحمل کنی
جونگکوک از اغوشه تهیونگ بیرون اومد و به چشمای ابیه روبه روش زل زد و ادامه داد
_میفهمم هر شب توی خواب ناله میکنی و درد میکشی ، نمیتونه بشینم و درداتو ببینم
جونگکوک با ناراحتی گفت ، تهیونگ لبخنده نرمی زد و به شکمش نگاه کرد ، دسته جونگکوک رو گرفت و دسته جونگکوک رو گذاشت روی شکمش ، جونگکوک تعجب کرد
+حسش میکنی ، اون زندس جونگکوک
بچه لگدی به دسته پدرش زد
تهیونگ لبخندی زد و گفت
YOU ARE READING
•~∆𝕽𝖊𝖉 𝕷𝖔𝖛𝖊 ∆~• 🅺🅾🅾🅺🆅
Action【عشق سرخ】 ژانر : خوناشامی ، خشن ، اسمات ، امپرگ کاپل : کوکوی (اصلی)، نامجین (فرعی)، سپمین (فرعی) جنلیسا (فرعی) ﴿﴿﴿فصله اول کامل شده﴾﴾﴾ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ + نه پدر من نمیخوام با اون جئون عوضی ازدواج کنم =ولی اگه ازدواج کنی تو ولیعهد خوناش...