دوربین گوشیش رو روی تهیونگی که با اخم ظریفی مشغول گزیدن لبش بود تنظیم کرد. چند دقیقهی قبل پسر لباسهاش رو با یک دست لباس اسپورت که شامل، پیراهن و شلوار جذب مشکی رنگی میشد، تعویض کرده و برای بار چندم طی یک ساعت قبل، مشغول بررسی غذاها و خوراکیها بود. بعد از گرفتن عکس دلخواهش، گوشیش رو توی جیب شلوار اسپورتش گذاشت و به سمت پسر قدم برداشت.
دستهاش رو آروم از روی پهلوهاش رد کرد و روی شکم پسر بهم رسوند. چونهش رو روی سرشونهش گذاشت و با لحن آرومی گفت:
- ته؟ حس نمیکنی خیلی خودت رو داری اذیت میکنی؟ میتونستیم از بیرون غذا سفارش بدیم، نیازی به این همه زحمت نبود.تنها دو ثانیه کافی بود که تهیونگ با غضب و اخم غلیظ روی پیشونیش به سمتش برگرده و غر بزنه:
- تو مگه مسابقه نداری؟ انتظار داری اجازه بدم از این غذاهای آماده بخوری؟! برو ببین کجا یه کار خوبی کردی که از این به بعد قراره فقط دستپخت منو بخوری.خندهای کرد و حلقهی دستش رو دور شکم پسر بیشتر کرد:
- ممنون که به فکرمی.+ خب حالا هم برو اون سس سویا رو برام بیار.
YOU ARE READING
𝗛𝗼𝘁 𝗕𝗼𝘅𝗲𝗿: 𝗝𝗲𝗼𝗻ᵃᵘ
Romance𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘊𝘰𝘮𝘦𝘥𝘺, 𝘚𝘱𝘰𝘳𝘵𝘺, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵, 𝘚𝘮𝘶𝘵 از - حرفهای گندهتر از دهنت میزنی بچه! به - یک بار برای همیشه میگم و بهتره خوب توی گوشت فرو کنی تهیونگ! تا زمانی که جزئی از وجود منی حق اینکه ب...