Ep2

812 60 18
                                    


وقتی از اتاق عمل اومد بیرون، تقریبا ساعت 1 شب بود و سهون بی قرار تر از همیشه. اون میدونست لوهان بعد از رابطه هاشون معمولا به خاطر ملاحظه بالاش، درد نداره اما اینکه اون پسر کوچولو مجبور بود همراه برادرش بمونه و احتمالا ازش پذیرایی کنه چون به طرز احمقانه ای وقتی خونه نبود، همه ی خدمه رو بیرون می‌کرد تا با پسرکش تنها نباشن، نگرانش می‌کرد.


سریع بعد از در آوردن گان توی تنش، به سمت اتاقش رفت. موبایلش که روی حالت سایلنت گذاشته بود رو برداشت و با دیدن 12 تا میسدکال، تقریبا قلبش ایستاد. سریع شماره لوهان رو گرفت و خوشبختانه لوهان خیلی سریع جوابش رو داد.


-سهونیییی...


لوهان با لبهای آویزون صداش زد و سهون با نگرانی گفت


-جونم؟ چیزی شده؟ اتفاقی افتاده لوهان؟


لوهان با لوسی تمام لب زد


-بزرگتر از این که دلم واست یه ذره شده؟ بهت گفتم منو هم بذار تو جیبت با خودت ببر! ولی تو حرفمو گوش نمیدی!


سهون با شنیدن حرف لوهان، بی اختیار خندید.


-متاسفم. کارم تموم شده. زود میرسم خونه و یه دل سیر میبوسمت چون منم دلم بدجور واست تنگ شده.


لوهان غر زد


-دلت تنگ شده بود، منو میبردی.


سهون روپوش سفیدش رو در آورد و گفت


-جای من نیستی که... نمیدونی تمام روز صورت فرشته وارت رو ندیدن چه حسی داره.


لوهان که دقیقا تماس گرفته بود تا یکم خودشو لوس کنه و قربون صدقه بشنوه، لبخند بزرگی زد و گفت


-پس زود بیا.


-چشم. زود میام بیب. نیم ساعت دیگه میبینمت.


لوهان «اوهوم» ای گفت و قطع کرد. سهون با خنده موبایل رو توی جیبش انداخت و بعد از برداشتن کتش، به سمت خونه راه افتاد.


وقتی وارد خونه میشد، انتظار داشت با فضای ساکتی روبرو بشه اما انقدر صدای تفنگ دستگاه شبیه ساز بازی لوهان زیاد بود که سهون با ورودش ترسید. به سرعت به سمت اتاق رفت و تونست دوتا پسر کوچیکتر رو ببینه که روی صندلی های مجهز دستگاه نشسته بودن و مشغول بازی کردن بودن و خداروشکر کرد که دیوار های اون خونه عایق صداست.


-یااااا میگم برو موقعیت 3.


لوهان درحالی که با اون هدفون های صورتی که گوش گربه داشتن حسابی خوردنی شده بود، گفت و بکهیون با داد گفت


-منم گفتم فهمیدم ولی رقیب بهم اجازه نمیده.


به نظر سهون اون تصویر انقدر قشنگ و پرستیدنی بود که میتونست ساعت ها همونجا دم در بشینه و بهشون خیره بشه که چطور باهم کل کل میکنن و موقع برد با خوشحالی جیغ میکشن. بعد از چند دقیقه، وقتی کاراکتر لوهان تو بازی مرد، جیغ کشید و هدفونش رو از روی سرش برداشت و اونو روی کیبرد پرت کرد. با لبهای آویزون گفت

Archangelic Where stories live. Discover now