^^two^^

119 43 7
                                    

جونگین وقتی که از دفتر خارج شد،بلافاصله گوشیش از جیبش در آورد.اون قرار بود به دیدن بهترین دوستش چانیول بره تا با هم شامُ بیرون بخورن..

اونا اغلبِ جمعه ها همدیگرُ میدیدن و
اتفاقاتی که طی هفته براشون رخ داده بود رو
برای هم دیگه تعریف میکردن..

بیشتر حرفای چانیول راجب پارتنرش،بکهیون بود.

پسری که جونگین از روزی که چانیول اونُ بهش معرفی کرده بود..،هنوز نتونسته بود ببینتش..

اون فقط عکسشُ دیده بود چون پارتنر چانیول،آدم پر مشغله ای بود و طبق گفته ی چان فقط آخر هفته ها بیکار بود..

البته جونگین هیچ مشکلی با این قضیه نداشت..! چون اون زیاد آدم اجتماعی نبود و کسی رو به جز بهترین دوستش نداشت که هر جمعه به دیدنش بره.

وقتی که جونگین به رستوران رسید چانیول رو در حالی که زودتر رسیده بود و روی صورتش پوزخندی بود،پیدا کرد.

شایدم اصلا نباید راجب اتفاقی که بین خودش و سرآشپز افتاده بود براش تعریف میکرد..با خودش عهد کرد که از این به بعد هر چی که شد پیش خودش بمونه بجای اینکه به بهترین دوستش بگه و اون اذیتش کنه...

"چانیول:سلام احمق جونن...

"جونگین:سلام غول احمقق...

مشتاشونُ دوستانه بهم زدن و سفارش دادن گارسون بهشون گفت که تا چند دقیقه دیگه غذاشون حاضر میشه و از اونجا رفت.

" چانیول:خبب...
دیگه چیا اتفاق افتاد دیروز..؟
(لبخند مسخره ای زد.)

"جونگین:خفه شو احمقق..!
خوبه دیروز همه چی رو بهت گفتمم..
من برنده شدم و میتونم به زودی ببینمش.. فقط...من...

صدای زنگ موبایلش حرفشُ قطع کرد.فورا چکش کرد و دید که یک شماره ناشناس داره بهش زنگ میزنه میخواست نادیده اش بگیره چون حوصله نداشت جواب کسی که نمیشناختش رو بده...اخیرا از این تماسای ناشناس زیاد داشت ولی وقتی که می‌خواست دکمه ی قرمز رو فشار بده..یادش اومد که یکی از استف های برنامه قرار بود باهاش تماس بگیره تا راجب نحوه ی ملاقاتش با سرآشپز اونُ در جریان بزاره..پس ایندفعه به جای قطع کردن،تصمیم گرفت جواب بده گلوش صاف کرد و انگشتش رو روی دکمه ی سبز کشید و منتظر موند تا کسی که پشت خط بود شروع کنه.

" سلامم...؟

با شنیدن اون صدای بم و آشنا، تعجب کرد بنابراین نیشگونی از لپش گرفت تا ببینه خوابه یا بیدار.

"جونگین:آییی...
(لپش درد گرفت.پس بیدار بود.)

" آا..متاسفمم فکر کنم بد موقع مزاحم شدم...؟

جونگین نفس عمیقی کشید وسعی کرد افکارشُ جمع و جور کنه و لکنت نزنه..

"جونگین:عاح..نهه..مشکلی نیست..! منظورم اینه که...هممم...شما کی هستین..؟

chef's kiss(kaisoo_translation)Where stories live. Discover now