^^eight^^

120 37 6
                                    

دوشنبه،زودتر از چیزی که انتظارشُ داشت رسید.

جونگین از اتفاقاتی که هفته پیش براش افتاده بود..واقعا لذت برده بود.

اون و کیونگسو شب جمعه تا دیروقت بیدار مونده بودن و تا سریال واکینگ دِد رو ببینن..چون ظاهرا کیونگسو قبلا به اندازه کافی وقتی برای دیدنش نداشت و جونگین از این بابت خوشحال بود که میتونست شب تا صبحش رو با کیونگسو سپری کنه.

اونا هنوز فصل یکُ تموم نکرده بودن ولی بهم قول دادن که هفته ی بعد،دوباره ادامه شُ با هم میبینن..

البته در اون بین،بوسه ها و آغوش هایی هم رد و بدل میشد..ولی اونا بهم قول دادن که آروم پیش برن چون این اولین قرارشون بود.

جونگین بدون اینکه بدونه کیونگسو یک آدم سنتیه یا نه..فقط ازش پیروی میکرد..چون فکر میکرد اینکار به نفع جفتشونِ تا بتونن سریعتر آماده بشن و به مرحله های بعدی رابطشون برسن.

جونگین از صبح شنبه،خونه ی کیونگسو مونده بود.
البته اون توی اتاق مهمون می‌خوابید.و لباس خواب کیونگسو رو،قرض گرفته بود هرچند که براش کوچیک بود..یجوری تونست شلوارُ پاش کنه ولی پیراهن رو نه..پس تصمیم گرفت بدون لباس بخوابه و وقتی از اتاق زد بیرون کیونگسو ماتش برد.

اولین باری که تصادفی بدن لخت جونگین رو دیده بود مال اون موقعی بود که اون داشت بالا میورد و کیونگسو انقدر مشغول مراقبت از جونگین بود..وقت نکرده بود به نیم تنه ی برهنش توجه کنه.

با اینکه کیونگسو پر مشغله بود..ولی اونا با هم در تماس بودن..البته تمام پیام هایی که سرآشپز براش میفرستاد فقط سلام و احوالپرسی،عصر بخیر..،صبح بخیر..و....بود.البته جونگین کاملا راضی بود.

"کیونگسو:هی خرسسی..این پنجشنبه بیکاری..؟

یکسال پیش همیشه پنجشنبه ها توی خونش میشست تا قسمت جدید برنامه ی سرآشپز دو رو ببینه..ولی الان داره با اون سرآشپز قرار میزاره شاید باید از خیر این قسمت میگذشت.

"جونگین:من هیچکاری ندارم..! چطور..؟
مگه پنجشنبه فیلمبرداری نداری..؟

"کیونگسو:نگو که یادت رفته..
قسمتی که فردا پخش میشه از قبل ضبط شده..

"جونگین:اوه..! درسته..
ببخشید..یادم رفت..!
جزئیات رو برام بفرست..
میام دنبالت..

"کیونگسو:عالیه..میبینمت..!

جونگین آرزو کرد که این هفته سریعتر بگزره..اون تا پارسال همیشه مشتاق پنجشنبه ها بود ولی امروز،هیجانش سه برابر بیشتر شده بود.

کیونگسو بهش گفته بود که خودش میاد دنبالش و برش میداره و جونگین هم قبول کرده بود.اونا با عجله غذای ناسالمی خریدن چون کیونگسو برای رسیدن به خونه عجله داشت و به جونگین گفت که باید به موقع به آپارتمان برسن جونگین بی هیچ ایده ای بهش گوش داد و اجازه داد کیونگسو اونُ به خونه ببره.

chef's kiss(kaisoo_translation)Where stories live. Discover now