⏤Kookv ⏤
تو این مدت کم ته حسابی با بم رفیق شده بود جوری که کوک تا مرض حسودی هم رفته بود...
ته : بممم بیا بغلللللممممم
بم هم پارس میکنه و میدوه بغل ته...
کوک با حرص گفت : بریم بیرون؟
مهم نبود که هیچ برنامه ای برای بیرون رفتن نداره فقط از اینکه بم اینقدر به جفتش چسبیده داره فشار میخوره( به سگ خودت حسودی میکنی؟ :/ )
ته : کجا بریم؟
کوک : اممم پارک؟
ته : عاااالی با بم هم بازی میکنیم...
کوک : نه بم میره خونه بابام...
ته : چییییی چراااا؟
کوک : عهههه نمیخوام باهامون بیاد...
بم که از حرف صاحبش حسابی ناراحت میشه سرش رو میندازه پایین و از پیش ته دور میشه و میره تو اتاق ته کوک...
ته : کوک...
کوک یکی میزنه تو سر خودش و میره دنبال بم داخل اتاق...
کوک : بم...
بم زوزه ارومی میکشه و کوک متوجه میشه که زیر تخته..اونو از زیر تخت در میاره و اونو بغل میکنه...
کوک : بم بم ببخشید...من فقط یکم زیادی حسودیم شد که ته بیشتر از من تو رو دوست داره...ببخشید...
ته که حرفاشونو شنیده بود یکی میزنه لا پاهای کوک و با داد میگه : کی اینو گفتههههه!
کوک درد شدیدی تو پایین نتش حس کرد و افتاد رو تخت و بم هم بدو رفت بیرون...تا تو کار زوج ها دخالت نکنه( باشه دلم سگ به این خوبی مییییخوااااد )
کوک : اااااایییییییی
ته : مرررررررض...
کوک : چرا میزنیییی دلت میااااد؟ این نباشه کی بهت لذت میده؟
ته : هییییییییییییین منحرررررررررررررررف
و بدو از اتاق میره بیرون...
کوک هم لنگ زنان میره دنبالش و میگیرتش تو بغلش و برش میگردونه تو اتاق...
ته : یا یا چیکار میکنی؟
کوک : اممممم شاید میخوام یکم بغلت باشم؟
سرش رو کرد تو گردن ته و با بوی وحشتناک گردن ته ازش جدا میشه...
ته : کوک؟
کوک : گردنت چرا بو میده؟
ته : چون بم بم داشت لیسم میزد :))))
کوک بلندش میکنه و میبرتش تو حموم و گردنش رو میشوره و چون لباساشم خیس شدن لباساشم عوض کرد و دوباره بغلش کرد و سرش رو کرد تو گردنش...و خوابید...
YOU ARE READING
My little omega 🍓 { Kookv }
Werewolf_ امگا کوچولوی من 🍓 _ ته امگایی زیبا و شکننده ای که پدر مادرش همیشه اونو اذیت میکنن بعد از دبیرستان باید جفتش رو پیدا کنه و از اون جهنم که اسمش خونس بیاد بیرون ولی درست تو روز تولد 18 سالگیش دزدیده میشه و................. ✧❁❁❁✧✿✿✿✧❁❁❁✧ ژانر : امگا...