𝐏 22

1.4K 143 17
                                    

کوک اروم میاد سمت ته و اونو مثل نوزاد بغل میکنه و میزارتش رو تخت...

تا خواست برای بار سوم پیشونیش رو ببوسه ته خودشو بالا کشید و لباشون بهم وصل شدن

کوک تا خواست ازش جدا بشه ته بوسه رو قطع کرد و اونو تخت رفت زیر پتو و شروع کرد اروم و بیصدا گریه کردن

کوک : ته؟ خوبی؟

ته با صدای گرفته گفت : هوم

کوک پتو رو میزنه کنار و از پشت بغلش میکنه و میگه : ته گریه نکن منو نگاه

ته با چشمای اشکی برمیگرده و کوک اشکاشو پاک میکنه و چشماشو میبوسه

کوک : ببخشید عزیزم خوبی؟

ته : ه..هوم..

کوک اروم گونشو میبوسه و اونو مکم بغل میکنه...

یونمین *

یونگی : هولیییییییییییییییی

هولی بدو از رو جیمین اومد پایین و فرار کرد!..

تمام طول این مدتی که هولی اومده بود پیش شون یه راست داشت لبا یا صورت جیمینو لیس میزد..

جیمین مثل همیشه شروع میکنه خندیدن و از رو مبل بلند میشه و از پشت یونگی رو بغل میکنه...

جیمین : چیشده حسود خان؟

یونگی دست به سینه میشه و میگه : هیچی!!

جیمین مون جور که بغلش کرده بود دستاشو میزاره دور کمر یونگی و اونو بلند میکنه و میبرتش تو اتاق..

یونگی : چیکار میکنی؟؟

جیمین : حسود شدی بزار بهت یاد آوری کنم من مال توم

و یونگی رو گذاشت کنار تخت بعد هولش داد و افتاد رو تخت..اومد رو یونگی و وحشیانه شروع کردن به بوسیدن لباش

یونگی با حالت کاملا خنثی زیر جیمین بود و اروم همراهیش میکرد...

جیمین دستشو زیر لباس یونگی رد میکنه و پیرنشو از تنش در میاره

( مینیون؟؟؟؟؟؟؟؟ )

جیمین دستشو به شلوار الفاش رد میکنه و اونو در میاره و وقتی به باکسرش رسید ازش جدا شد و گفت : الفا دلت یکم شیطونی نمیخواد؟؟

یونگی : چرا میخواد( 😈 )

و جاشو با جیمین عوض کرد و تند تند لباسای جیمینو در اورد..و ازش جدا شد...

🔞🔞🔞🔞🔞

سرشو به سمت نیپلای امگاش برد و لیسی بهشون زد و سینه سمت چپشو مکید...جیمین اروم زیر وول میخورد..یونگی گاز ارومی از سینش گرفت و ناله جیمینم هم بلند شد..

جیمین : ااااااااااه

یونگی این دفعه به سمت نیپل سمت راستش رفت و شروع کرد به مکیدن و لیس زدن سینش در همین حین دستشو به دیک امگاش رسوند و شروع کرد پلمپ کردنش

My little omega 🍓 { Kookv }Where stories live. Discover now