_ بهم گفت یه مشکلی برای دوستش پیش اومده و شب رو پیش دوستش میمونه و منم موافقت کردم؛ صبح هر چقدر زنگ زدم جواب
نداد. حتی...حتی ماریا هم ازش خبری نداشت. دخترم..آنجلینای من..دیگه زنده نبود.صدای گریه و زجههای زن سکوت خونه رو شکست و همزمان با بیهوش شدن زن در آغوش همسر گریانش، اینبار تصویر خبرنگار
روی صفحهی تلوزیون ظاهر شد:_ جوکر باز هم قربانی گرفت! آنجلینا نارکسی در بامداد 28 آگوست ناپدید و امروز بعد سه روز جسدش به خانوادهش تحویل داده شد.
جراحات عمیقی که در کمال تأسف کاملا جسد رو از بین برده بود، بسیار دلخراش بود و هر کسی رو متاثر میکرد.
مقامات سیاسی و رسانهها خواستار شدت گرفتن سختگیریها برای به دام انداختن این ماسکدار بیرحم هستند؛ از امروز روند تردد در
شهر متوقف نمیشه و به تعداد نیروهای امنیتی افزوده میشه.
امیدواریم که این تمهیدات به ثمر واقع بشه و بالاخره سایهی نحس همزاد جوکر از آسمون نیویورک پاک بشه.نگاه براق از غمش رو از صفحهی تلویزیون گرفت و آهی کشید:
_ همش چرت و پرته؛ من خودم اون شب بیرون بودم ولی حتی یه پشه هم توی اون خیابون لعنتی نبود.
هیچکدوم از رُؤَسا حتی به خیالشون هم نیست که مردم روز به روز بیشتر وحشت میکنن؛ که جوونهای زیادی دارن کشته میشن. خودشون راحت لم دادن توی خونهای که دورتادورش رو آدمهای غول پیکری به نام "بادیگارد" پر کرده و بدون هیچ اطلاعی از فضای بیرون به زندگی فوق العادهشون مشغولن!سری تکون داد و بلند شد:
_ من اونجا بودم؛ من دیدم که چجوری اون دختر بیگناه به وسیلهی اون زنجیر و چاقو به قتل رسید؛ اونم توسط اون کثافت. اون لعنتی حتی به منم حمله کرد.
توی اون دو سه ساعتی که من بیرون بودم، هیچکس نبود؛ فقط توی اون لحظهای که اون مردک خِفتم کرده بود، یه پلیس خپل و دست و پاچلفتی که حتی بلد نبود اسلحه رو درست توی دستش بگیره، از راه رسید که البته اونم مورد لطف اون عوضی قرار گرفت.تیشرتش رو از تنش درآورد و روی مبل پرت کرد:
_ همشون یه مشت آشغالن.
و به سمت حمام رفت؛ میخواست با یه دوش آب گرم ذهن آشفتهش رو آروم کنه تا کمتر به اون مردک فکر کنه ولی مگه میشد؟
هم سوزش زخم تازه جوش خوردهی شکمش داشت دیوونهش میکرد و هم آب مثل یخ سرد بود.هوای اضافی دهنش رو با فشار بیرون داد و از شدت کلافگی و ناراحتی ناله کرد:
_ لعنت.
مثلا میخواست آروم بشه ولی با دیدن اوضاع عصبانیتر شد:
![](https://img.wattpad.com/cover/329592317-288-k419408.jpg)
YOU ARE READING
TWIN JOKER🔞
Mystery / ThrillerCouple: Kookmin, Namjin, Hopgi. Happy End Writer: Raha "Lustmind" Enjoy it😘 #فارسی