❗متوقف شده❗
"یونگی هرگز فکر نمیکرد از یه پلیس سایبری که زمانی همه براش سر خم میکردن، تبدیل بشه به شخصی که باید شب ها از تو دوربین مدار بسته جق زدن جیمینو تماشا کنه...!"
Couple: YoonMin(vers)
Genres: Comedy, smut, criminal, AU
🏅2# namkook
🏅1# namko...
بچه ها جون بعد صد سال، سلام! یه نکته در رابطه با این دیر آپ کردنا باید بگم، اونم اینه که، هیچ عذر و بهانه‌ای ندارم، جز غفلت! اینطور نیست که من ننوشته باشم یا همچین چیزی، چون پنج شیش ماهی میشه که فیک تا پارت سیزده کامل و آماده نوشته شده. اما یه سری اتفاقات افتاد و عاپ فیکشن توی تلگرام به طور کلی متوقف شد. از همونجا منم خواستم ببوسم بذارم کنار چون دیگه اعصابم تخمی بود و داستان کمدی نوشتن نیاز داره به روحیه ایوب. واسه همین کلا فراموش کردم و این حرفا دیگه اره، از این به بعد بجای ماهی یبار شاید ماهی دوبار عاپ کنم😘🤣
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
خب اگه یادتونه باشه، یونگی همینطور که غرق گذشته ها بود، کرایه تاکسی رو حساب کرد و مقابل ساختمون اداره پلیس پیاده شد. وی سپس دستی به موهای قرمز رنگ خویش کشیده بار دیگر سرنوشت دلقک مانندش را در ذهن مرور کرد. با اینحال اهمیتی نداد و با تمام توان ممه هاش رو سپر کرد. یه تای ابروش رو خیلی ددی طور بالا انداخت و با خودش فکر کرد که حتما خیلی ددی و گنگ بنظر میرسه. خلاف از اینکه یه بیبی بوی حقیر گی، همیشه یه بیبی بوی حقیر گی باقی میمونه...
اما ناگهان، درِ ورود ادارهٔ پلیس باز، و یه فرش قرمز خفن بلند بالا درست تا جلوی پاهای یونگی پهن شد! صدای فلش دوربین خبرنگارها توی گوشش پیچید و همزمان قسمت اوج آهنگ unholy از بلند گوهای مقابل ساختمون شروع به پخش شدن کرد! یونگی که حالا احساس میکرد یه ددی سرد و خشنه که همه براش جون میدن؛ مثل یه بچ واقعی از روی فرش قرمز گذشت و بعد از چشمکی که به طرفدارهاش زد وارد ساختمون اداره شد.
طوری که انگار حامل صدها کیلو خایه باشه، با متانت کون تپلی خوشگلشو روی پیشخوان خدمات پلیس گذاشت و با یه قیافه‌ی یامته کوداسای مانند، چونهٔ مرد پلیس پشت میز رو بین انگشت هاش فشرد:
