֔֔⿻꯭ⷷ▩ ساب بی‌خیال و دام شیطون ꀯꍩ⁵

306 52 4
                                    


◄↨»👞✃⃟❪❪ʜ۪ٜ ݊₇ᓗ▚⃧⃤🎸  ֔֔⿻꯭ⷷ▩🎩❫❫⃟✁🧢«↨►

زندگی تمام زوج‌ها به اندازه‌ی سربالایی، سرپایینی داره. اینکه موقع سربالایی از شدت خستگی به جون هم غر بزنن یا به‌جاش به هم امید بدن که بالأخره به سراشیبی می‌رسن، یک تصمیمه که تعیین می‌کنه توی آینده‌شون چی باشه. سازش و درک و حمایت کردن یا بی‌شعور بودن و جدایی و دعوا!!!

اینکه بفهمی اونم خسته‌اس یا فقط بخوای خستگی خودت رو با خشم کم کنی...یک تصمیمه!!! دو ثانیه فکر کردن و یک لحظه نگاهش کردن به آینده!! چانیول روزی که تصمیم گرفت با بکهیون بمونه...با تمام ناامنی‌ها از مدل رابطه‌شون کنار بیاد...فهمید که وقتی سراشیبی نیست...میشه دور زد و برگشت...مسیر برگشت روی یک سربالایی همیشه سراشیبیه!! اون مطمئن بود هرموقع حس کرد بودن با بکهیون براش آسیب‌زا میشه...حتی با به جون خریدن خطر افتادن از اون بالا، حاضره ترکش کنه. اما از یک جایی به بعد وقتی دست از فکر کردن به همه‌چی برداشت...فهمید چقدر موندنی بوده و چقدر چیزهای مهم‌تر از عشق توی وجود بکهیون هست که بهش میده...چقدر واژه‌ی دوست دارم توی گرمای لبخندهای مستر حل میشه و ازش "مای مانیا" ساخته می‌شه.

آه این گرمی ذوب کننده...حتی قلبش رو هم آب می‌کرد و ازش یک ربان می‌ساخت که دور انگشت به انگشت‌ بکهیون می‌پیچید و خودش رو به گوشه‌ی چشمش گره میزد.

گوشی رو قفل کرد تا دست از زل زدن به عکس‌های مستر بکشه ولی بعد دوباره بازش کرد و یه نگاه دزدکی به عکس بکهیون انداخت. چشم‌هاش مثل سارق‌ها هرگوشه از زیبایی بکهیون رو می‌دزدیدن و لب‌هاش یک گاوصندوق امن بود تا ذوقی که درش به وجود می‌اومد رو پنهان نگهداره. با صدا شدنش، توسط بقیه‌ی تیم، گوشی رو توی جیب شلوار جین سیاهش که از زانو تا رون پر از زاپ بود، جا داد و لبه‌ی کلاه کپش رو کمی کج کرد. پشت انبوه دکمه‌ها قرار گرفت و به خواننده علامت داد شروع کنه.

بکهیون رو خونه‌نشین کرده بود. مسترش فلج شده روی تخت افتاده بود و سر صبح به دور کاری تن داده بود. البته بکهیون کاملا درخشان رقص به کمر و قر به باسنش می‌داد و جلوی آینه، راه می‌رفت تا واضحاً لنگ زدن خودش رو ببینه. مسترش از هرچیزی که نشونه‌ی سکس و شهوت و رابطه بود، خوشش می‌اومد. حتی یه کت کمر سوراخ به اون داد و گفت این رو بپوش تا خوشگل، کبودی جای سوزن و چنگ‌ها معلوم بشه. می‌گفت حیفه آثار ورجه‌وورجه‌ی عشق رو از یک عالم دریغ کنیم!!!

بکهیون بعد از یک رابطه‌ی داغ و سکس دلچسب...واقعا تبدیل میشد به یه قلب رنگی رنگی که همینطور قلب از خودش به تمام دنیا پرتاب می‌کرد. چانیول هم تمام مدت سعی می‌کرد کیسه‌ی آب گرم رو روی کمر ورپریده‌ی مستر نگهداره. به‌زور بهش صبحونه بده و راضیش کنه بره حموم چون لعنت بهش یه موجود تحریک‌کننده و بوسیدنی و مالیدن و کردنی و مال خودش، ملوس ملوس اِگیو می‌رفت...معلوم بود که می‌زنه بالا!

whip music Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz