White heart , Taekook version3

167 17 1
                                    

Part 3

قدم‌های خونسردش رو از تاکسی بیرون گذاشت و به برج بلندی که با نمای کار شده‌اش سر‌ به فلک کشیده بود، زل زد.

بلندی بیش از حدش باعث می‌شد برای دیدن آخرین طبقه سرش رو بالا بگیره و به بالا‌ترین واحد که پنت‌هاوس بود نگاه بکنه.

هدفش دقیقاً توی همون اتاق وی‌آی‌پی، مشغول کثافت کاری بود؛ اون مردک دیکهد که در ظاهر یک خیّر برای سازمان زنان بد‌سرپرست و بی‌سرپرست بود، پشت تمام کار‌های خوبش قایم شده و دست به جنایات کثیفی می‌زد.

مثل همیشه بقیه مردم احمق و ساده رو گول زده بود تا باور کنند که چقدر انسان خوب و با شرافتیه؛ حتی همسر نازای بیچاره‌اش رو.

زنی که با تمام وجودش عاشق اون آدم حال به‌هم زن بود و فکر می‌کرد شوهرش به خاطر مشکل نازایی که داره، هنوز عاشقشه و کنارش مونده.

خبر نداشت فقط به خاطر ارثیه که از سمت پدر ثروتمندش بهش رسیده؛ اما هان بئوم، هیچ وقت فکر نمی‌کرد برای چشیدن جزای تمام پست بودنهاش باید در برابر شیطان قرار بگیره.

فرشته‌ای که خودش منشا تمام جرم و جنایت‌هاست.
شیطان از تمام خطاهای انسان‌ها می‌گذشت، چون در واقع خودش کسی بود که برای اشرف مخلوقات پدرش، دام پهن می‌کرد و روحشون رو به سیاهی آلوده می‌کرد.

بهشون یاد می‌داد تا طعم هرچیزی رو بچشند و برای رسیدن به هرچیزی تو این دنیای فانی دست به هرکاری بزنند.

اما این بار فرق می‌کرد؛ حالا که به زمین تبعید شده و قبلش طعم گس و تلخ خیانت رو چشیده بود، نقشه جدیدی برای اجرا کردن داشت.

اون آدم‌های سستی رو که در برابر خیانت به هرکسی یا چیزی می‌لغزیدن رو، با دستان خودش مجازات می‌کرد.

از پله‌های مرمری و سفید برج که با نورطلایی تابلو درخشان هتل روشن‌تر شده بودن، بالا رفت.

زن و مرد‌های مرفه‌ای که با لباس‌های آنچنانی رفت و آمد می‌کردن رو پشت سر گذاشت و از کنار دو خدمه‌ی مرد که به هر کسی که وارد هتل می‌شدند تعظیم نود درجه‌ای می‌کردن، گذشت.

بین افکار ساکتش به این فکر می‌کرد که بعضی آدم‌ها چقدر می‌تونند حقیر باشند که این‌طور در برابر کسانی که حتی نمی‌شناسند، تعظیم می‌کنند‌.

اما خودش از زندگی اون آدم‌ها خبر نداشت، خبر نداشت بین تمام انسان‌هایی که به گناه نابخشودنی مبتلا شدن کسانی پیدا میشند که برای گذروندن امور ساده زندگیشون مجبور به تحمل همون حقارتی می‌شند که تهیونگ و مردم دیگه از کنارشون بیتوجه رد می‌شدند.

از بین در گردون گذر کرد و به سالن پذیرش بزرگ روبه‌روش نگاه کرد، نگاهش بی‌تفاوت از دکور گرون ‌قیمت طلایی-سفید سالن، مبل‌های سبز یاقوتی و آکواریوم بزرگ مستطیل شکل که داخل دیوار کناریش بود گذشت و راهش رو به سمت آسانسور برای رسیدن به هدفش ادامه داد.

White heart , Taekook versionWhere stories live. Discover now