" 𝐓𝐨𝐠𝐞𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐈𝐧 𝐏𝐚𝐫𝐢𝐬 "

" نَدونِسته‌دِلَمو‌به‌غَریبه‌سِپُردَم "

پشت در کلاب وایساده بود ، از همینجا هم میتونست سر و صدای داخلو بشنوه .
نگهبانای جلوی در ، خوب میشناختنش .
بهش احترام نظامی گذاشتن و درو براش باز کردن .
تهیونگ با قدمهای سنگین وارد شد.
نگاهشو دور تا دور کلاب چرخوند و موفق شد جیمین رو ببینه .
به سمت جیمین رفت .
+ آقای پارک؟

جیمین با شنیدن صدای تهیونگ به سمتش چرخید و ویسکی ای که داشت میخورد توی گلوش پرید:
_ ا..اوه ‌..سر..سرگرد کیم ! شما ؟ اینجا؟

+ جئون کجاست پارک؟

_ ع...عاممم ...خب..

+ حرف بزن ، تا این کلابو روی سرهمتون خراب نکردم..

جیمین با دست به پشت سر تهیونگ اشاره کرد و دیگه چیزی نگفت.

تهیونگ نگاهی به پشت سرش انداخت.
اون پسری که روی استیج داشت میخوند و  می‌رقصید،  جونگ‌کوک که نبود ، بود؟

یه تای ابروشو برد بالا و از لای جمعیت رد شد و به سمت استیج رفت .
جونگ‌کوک با دیدنش لبخندشو عریض تر کرد و مستقیما زل زد تو چشمای محافظش و به خوندش ادامه داد:

_چرا گوشه ی لبات انقد خیسه
روی گردنم بزار بمونه جا kissست
یخو بکشم رو تنت واسه تیزر
چرا وقتی نیستی باید بکنم من missسِت؟

تهیونگ از سینی ای که جلوش گرفته شد ، یه جام برداشت و به نگاه کردن اون شازده کوچولو ادامه داد:

_ همه چی رو ول کن بریم تو آب
وقتی میره دستم لای موهات
نفسامو حس کن تنتو بم بسپر

جونگ‌کوک از روی استیج پایین پرید و مستقیما به سمت تهیونگ رفت .
_ شب بخیر موسیو .

بدنشو با ریتم اهنگ تکون میداد و رو به روی تهیونگ توی فاصله چند سانتیش میرقصید.

+ مست کردی کوچولو؟
_ شاید .. اوه اینجاش خیلی قشنگه، بیا موسیو..

دست تهیونگ کشید و تقریبا وسط بردش.
دستاشو دور گردنش حلقه کرد و تهیونگ مجبور شد که کمرشو بگیره.

جونگ‌کوک مستانه میخندید و گردن و موهای تهیونگو لمس میکرد و با اهنگ میخوند:
_ بیبی تازه های شدیم
نه نگو دیره
بیا یکم حال کن
امشبرو دیگه
هرچی پوله باهم همرو بگ***م
میگه مثل منو دیده فقط توی خواب
چیکی چیکی باتو
میکوبی تو چه هاتو
بسه آفتاب دیگه شدی رنگ شکلاتو

خندید و سرشو روی شونه های سرگرد گذاشت.
تهیونگ زیر گوشش نجوا کرد:
+ خب دیگه بسه ، وقتشه برگردیم به قلعه شاهزاده.

و جونگ‌کوک رو ، روی دستاش بلند کرد.
جیمین که نظاره گر همه چی بود، وسایل جونگ‌کوک رو جمع کرد و به دنبال تهیونگ، از اونجا خارج شد.