🦋𝔸𝕜𝕒𝕚 𝕚𝕥𝕠 𝕊 𝟚: ①⑨🦋

1K 286 1.3K
                                    


🌺🌺🌺🌺🌺

نگاهش به پسر نیمه برهنه‌ی کنارش بود...

آلفای با‌ل چرمی دستی زیر سر گذاشته و رو به سقف عمیق خواب بود...

مثل چند شب گذشته کنار هم خوابیده بودند تا کنار هم بیدار بشن...

رسمی نشده بود ولی همین حالا هم جفت به نظر می‌رسیدند... برای جونگین این اتفاق تازه و جالب بود...سال‌ها زیادی رو تنهایی گذروندن و حالا قرار گرفتن یه نژاد تقریبا هم تراز کنار خودش در عین عجیب بودن شگفت انگیز به نظر می‌رسید...

بعد اون چند روز عالی که کنار رودخانه رئا با هم سپری کرده بودند نزدیکتر از همیشه به قصر برگشته بودند تا برای آینده‌ی جدیدی کنار هم قدم بردارند...

جونگین از اینکه پسر خفاشی رو کنار خودش داشت عمیقاً راضی بود...سهون یه نشونه‌ی واضح بود...یه نشونه از اینکه بلاخره از سلطه پدرش بیرون اومده و آزادانه نفس میکشه...یه نشونه از اینکه بلاخره زندگی کمی براش هیجان انگیز شده، جوری که دلش میخواد با  شوق بیشتری ادامه بده...

بتای به فکر رفته کنجکاو دستی بلند کرد سر انگشت‌هاش رو به پوست سفید آلفا گذاشت... دقیقا روی ترقوه‌ی مشخص پسر خوابیده...تن پسر خفاشی مثل زغال روشنی بود...به نظر میومد راتش نزدیکه و جونگین از این بابت راضی ابرویی بالا انداخت...چون میشد این پیوند بینشون رو با یه رابطه کامل کنه و در نهایت یه اسم رسمی روش بذاره...

انگشتش رو خیره به اون پوست امتداد داد و به سمت نیپل مشخص آلفا برد...برای خودش لمس کردن یه آلفا لذت بخش‌تر بود تا لمس هر اُمگا یا بتای...حس شکارچی رو داشت که به جای یه خرگوش یه شیر به دام انداخته...

به محض نشستن سر انگشتش به اون سر سینه‌ی برجسته و لمس کوتاهی از اون نقطه خاص خفاشی خوابیده بدون باز کردن پلک‌هاش با صدای خشداری غرید.

_گفته بودم تا وقتی راتم شروع بشه صبر کن...

نگاه جونگین به نیم رخ پسر رفت. بدون اینکه انگشتش رو از اون برجستگی برداره بی‌احساس گفت.

_ گفتی وقتی راتت شروع بشه میتونیم رابطه داشته باشیم...من الان فقط دارم نوازشت میکنم تا بهت نشون بدم چقدر بهت علاقه دارم...

هنوز از بهونه‌ی مسخره‌اش چیزی نگذشته بود که گردن آلفا به سمتش چرخید و نگاه تندش به چشم‌هاش نشست...

_جای بهتری برای نوازش کردن پیدا نکردی؟!

جونگین قصد داشت کمی سر به سر آلفای کنارش بذاره پس جدیت چهره‌اش رو حفظ کرد تا این شوخی جدی جلوه کنه...

_بهتر از این نقطه؟!

با سوالش انگشت شستش رو به نیپل اسیر کرده رسوند و منظور دار لمسش کرد و بعد بین دو انگشت فشارش داد.

𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸Where stories live. Discover now