"17"

1.7K 269 131
                                    

جئون بدون هیچ حرفی به رو به رو خیره شد و در کسری از ثانیه به شدت بلند شد و به سمت طبقه بالا رفت و تهیونگ رو درحالی که با گوشیش کار میکرد پیدا کرد.
+ کوکی...؟
_ تو پسر خانواده کیمی؟

تهیونگ لبخندش خشک شد و گوشی از دستش افتاد.
هیچی حرفی نداشت که بزنه...
سرش رو پایین انداخت و پاهاش رو از تخت اویزون کرد و دست هاش رو بهم گره زد!

جئون عصبی به سمت صندلی کنج اتاق رفت و بلندش کرد و جلوی تهیونگ گذاشتش و رو به روش نشست!

_ارکیدم؟
با تو بودم.
پسر من پسر خانواده کیمه؟

بازم سکوت.
بازم همون عذابی که چند دقیقه است توی مغز جئون جولان میده...
پوزخند عصبی زد و دست دردونه اش رو گرفت و فشرد.

_ فقط باهام حرف بزن تهیونگ همین!
کاریت ندارم فقط حرف بزن با کوکی.
+ میتر... میترسم.
_ از چی می‌ترسی گل من؟
+ از...از...اینکه... ولم کنی!

جئون با پاش روی زمین ضرب گرفت و با عصبانیت قلنج گردنش رو شکست.
میخواست به پسر چیزی بگه ولی الان وقتش نبود!
الان موقع جلب اعتماد پسر و حرف کشیدن ازش بود...

_ تهیونگ به من نگاه کن سریع.

با عصبانیت زمزمه کرده بود و باعث ترس تهیونگ شده بود!
اون اصلا نمی‌خواست کوکیش رو عصبی کنه اصلا....
سرش رو با ترس بالا آورد و به کوکیش خیره شد.

_تو مال منی.
هر چی...تکرار میکنم هر چی که مربوط به توعه مال منه.
من ادم تنوع طلبیم ولی وقتی عاشق بشم از چشام بیشتر حواسم بهش هست تهیونگ.

نفس عمیقی کشید و با بغضی که ته گلوش مشخص بود رو به چشم های پسر زمزمه کرد:
_ ولی توعه لعنتی رو بیشتر از عشق می‌خوام تهیونگ.

تهیونگ سرش رو پایین انداخت و نفسش رو رها کرد و دست کوک رو محکم گرفت تا به سرش نزنه رهاش کنه...

+ اره من پسر خانواده کیمم

جئون خواست چیزی بگه که تهیونگ دستش رو روی دهن کوک گذاشت و با بغض زمزمه کرد:
+ لطفا بزار توضیح بدم!
لطفا تو مثل اونا نباش...
لطفا تو به حرفم گوش بده و قضاوتم نکن...

جئون با چشم های متعجب به پسرش نگاهی انداخت و برای لحن اروم و مظلومش دلش به رحم اومد و فقط میخواست به حرف پسرش گوش بده.

تهیونگ نفس عمیقی کشید و شروع کرد به توضیح دادن:

+ خب من نقطه ضعفم یعنی خط قرمز قضاوت شدنه.
اونا اونا حتی نزاشتن دهنمو باز کنم و توضیح بدم...

اشک هایی که روی گونه اش ریخته رو با پشت دستش پاک کرد و شروع کرد به فریاد زدن.

+ اون...اون حروم زاده ها بهم ننگ هرزگی زدن...
وای خدای من باورت میشه؟
به اصطلاح عزیز دردونه شونننن.

"𝖶𝖧𝖨𝖳𝖤 𝖮𝖱𝖢𝖧𝖨𝖣"Where stories live. Discover now