part 28

588 147 73
                                    

پرتوهای آفتاب با گذر از شاخ و برگ‌های پرشکوفه‌ و درهم تنیده شده‌ درخت پالونیا و پنجره‌ی باز اتاق، خودشون رو به صورت آروم‌گرفته‌ی جه‌جونگ خوابیده روی تخت رسوندند.

جه‌جونگ با حس تیزی پرتوی آفتاب پشت پلک‌هاش، اخمی کرد و چشم‌هاش رو با مشت کوچیکش مالید.

با خمیازه بلند بالایی بالاخره چشم‌هاش رو باز کرد و باوجود منگی حاصل از تازه بیدار شدنش، چشم غره‌ای به پنجره باز رفت و زیرلب خواب‌آلود نق زد: خوشید بی‌ادب

سرش رو توی بالشت فرو برد و از حس خنکیش لبخند ریزی زد.

فین فینی کرد و سرش رو از توی بالشت درآورد ک نگاهش رو اطراف اتاقی که درش بود چرخوند؛ به‌جز هانای خوابیده کنارش، کسی اون‌جا نبود. نه پدر و نه آجوشیش هیچ‌کدوم داخل اتاق نبودن.

وحشت از فکر دوباره تنها موندنش، کل وجودش رو گرفت و ضربان قلب کوچیکش رو بالا برد.

به سرعت توی جاش نشست و با بغض و چشم‌های پر شده از اشک صدا زد: بابایی؟ آجوشی؟

نگاهی به هانا که در عمیق‌ترین خواب عمرش به سر می‌برد انداخت و آروم از روی تخت پایین پرید و سمت در اتاق رفت.

بعد از باز کردن در، سرکی به اطراف کشید و با ندیدن کسی توی راهرو، دوباره با بغض صدا زد: ب..بابایی؟ آجوشی؟

با نشنیدن جوابی بغضش بیشتر شد و خواست زیر گریه بزنه که صدایی از پایین توجهش رو جلب کرد.

قدم‌هاش رو این‌بار سمت راه‌پله برداشت و با دو دستی چسبیدن به نرده‌ها، با پاهای کوچیکش پله‌هارو دونه دونه پایین رفت.

دوباره نگاهش رو سرتاسر محیط غریبه چرخوند و با دیدن هیبت آشنایی توی آشپزخونه، مردد جلو رفت.

وقتی جلوتر رفت و فهمید مرد توی آشپزخونه کسی جز جونگ‌کوک نیست، لبخند زد و با ذوق صدا زد: آجوشیی!

جونگ‌کوک که با دقت درحال آماده کردن صبحانه‌ای برای معده‌ی ضعف رفته‌اش بود، با شنیدن اسمش خواست به پشت برگرده که جسم نرمی با شتاب به پاهاش چسبید.

متعجب سرش رو پایین گرفت و با دیدن کله فرفری جه‌جونگ که دودستی به پاهاش چسبیده بود، تک خندی زد و گفت: صبح بخیر بچه.

جه‌جونگ توی همون حالت گفت: صبح بخیل آجوشی.

جونگ‌کوک خم شد و بچه رو توی بغلش کشید.

با دیدن صورت خیس و قرمزش متعجب پرسید: چیزی شده؟ چرا گریه کردی؟

جه‌جونگ با لب‌های آویزون درحالی که با بند کلاه هودی جونگ‌کوک بازی می‌کرد، جواب داد: بیدال شدم هیشکی نبود. بابایی نبود. آجوشی نبود. تلسیدم خو.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jun 12 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

SWIM || KOOKVWhere stories live. Discover now