بدیش اینه که حتی فکرشم نمیکردم صبح دوستم زنگ بزنه و بگه اول بشین اروم باش یه خبر بد دارم برات. گفت یکی از خواننده هایی که دوسشون داشتی فوت شده و من حتی فکرم به سمت لیام نرفت.
این شد سومین عزیزی که تو این ۱ سال اخیر انقد یهویی از دست دادم و حتی نتونستم تا الان یه قطره اشک بریزمنمیدونم باید چه ری اکشنی نشون بدم.
حتی نمیدونم واقعا اتفاق افتاده یا نه
نمیدونم واقعا الان دیگه لیام نداریم یا نه
پسر حتی نمیتونم جملاتی مثل در آرامش باشی یا حالت خوب باشه یا زندگی بعدیت جوری که میخواستی و....
حتی نمیتونم اینارو استفاده کنم چون مغزم داره انکارش میکنهکاش خواب بود
کاش بخاطر فرار از شایعه ها این یه حرکت جعلی بود
کاش الان رفتی یجای دیگه و داری زندگی میکنی و به قلب شکسته ما میخندی
اشکال نداره هرچقدر میخوای مسخرمون کن و بخند فقط زنده باش لیام
زنده باش و زندگی کن و اصلا اهمیت نده بقیه الان چه حسی دارن فقط زنده باش خواهش میکنم
اصلا خوشحال شو که اینهمه آدم دوست دارن و قلبشون بخاطرت شکسته فقط لطفا لطفا لطفا زنده باش من نمیتونم قبول کنم تو زنده نباشیمطمئنم هممون همینطوریم؛
چند روز پیشش داشتم یه پست از یه پیج قدیمی میدیدم که نوشته بود مدت زمان بریک اپشون از مدت دایرکشنر بودنمون بیشتر شده و به یاد ۱۰ سال پیش که یه دختر ۱۴ ساله بودم و سعی میکردم اهنگاشونو حفظ کنم لبخند زدم.
بیشتر از یکی دو سال بود که بجز زین و لویی فالو نداشتمشون
امادیگه تموم شد.
کاش هیچوقت بزرگ نمیشدیم. بزرگ شدن بدترین اتفاقیه که میتونست برای هر ادمی بیوفته...
YOU ARE READING
My Hero Daddy
FanfictionKitten & Daddy😻🙇 -دوستت دارم به اندازه بزرگترین اشتباهم ******