~68~

3.7K 418 126
                                    

تا قبل از شروع شدن این فلش بکا، داستان جوری بود که انگار به صورت خلاصه گفته میشد؛ اما الان رفتیم داخلش! حالا دقیقا منظور جمله هایی مثل جمله ی هری که تو ماشین به ماریا میگفت کسی نیست به اداهات توجه کنه رو متوجه میشین چی بوده...
لطفا داستان و با دقت بخونین، مرسی!

°°°°°°°°°°°°°°°

جلوتر از من واردِ اتاق شد و با اخم به راه رفتنش نگاه کردم! دستگیره ی در رو که توی دستمه با حرص فشار دادم و من هم وارد شدم... در و پشت سرم بستم و بهش نگاه کردم که داره با خونسردی کفشاش و از پاش در میاره... نفسم و فوت کردم تا بتونم خودم و کنترل کنم، ولی نمیشه! دیگه حس میکنم دارم منفجر میشم، حس میکنم الانه که واقعا منفجر بشم!

" هیچ چیز دیگه ای نبود که ازم بخوای؟ موهام؟ فکر کردی واقعا این کار و میکنم؟ "

با وجودِ اینکه عصبی ام، اما اجازه نمیدم که صدام بالا بره! بالا رفتن صدام همه چیز و بدتر میکنه و من وضعیتی بدتر از این و نمیخوام!... با ابروهای بالا رفته از کمی تعجب، به سمتم برگشت و نگام کرد. چند قدم به سمتش رفتم و بهش نزدیک تر شدم... کم کم اون هم اخماش رفت تو هم و بهم یه قدم نزدیک شد؛ حالا فقط دو قدم از هم فاصله داریم! :

" منظورت چیه؟ "

مثل خودم با صدای کنترل شده اما با جدیت گفت و با جدیت به چشماش خیره شدم :

" با چه فکری گفتی باید موهام و کوتاه کنم؟ "

" چرا مزخرف میگی؟! "

" چرا من و از قبل در جریان نذاشتی؟ "

" چرا من و از قبل در جریانِ اون اسم مسخره ی توی موبایلت نذاشتی؟ که اونطور احمقانه تحت تاثیر اون کلمه قرار نگیرم! "

بی توجه به سوالش سرم و به چپ و راست تکون دادم :

" من این کار و نمیکنم! "

" معلومه که این کار و میکنی! "

به سرعت نفس گرفتم و به صورتم دست کشیدم :

" متوجه نمیشی چی میگم؟ من.این.کار.رو.نمیکنم! "

با عصبانیت یه قدم دیگه بهم نزدیک شد! نمیخوام سر این یکی کوتاه بیام، نمیخوام موهایی رو از دست بدم که لویی عاشقشون بود، نمیخوام احساسی رو از دست بدم که لویی با نوازش کردن موهام بهم منتقل میکرد! من نمیخوام این چیزای کوچیک و از دست بدم... نمیخوام! همینجوریش هم زندگیم به گذشته تبدیل شده، نمیخوام این و از دست بدم!

" تو انگار متوجه نمیشی! متوجه نمیشی توی چه موقعیتی قرار داری؟ "

" چی ازم میمونه، هان؟ دیگه چی ازم میمونه؟! "

" موهات میتونن دوباره بلند شن، این بچه بازیا چیه هری؟ "

" این اسمش بچه بازی نیست، اینکه چیزی برات مهم باشه بچه بازی نیست! من نمیخوام این موها رو از دست بدم، میفهمی؟! "

Forever (Larry Stylinson)Where stories live. Discover now