"Baby,I'm so down for you.No matter what you do,I'll be around."
Ariana Grande – Baby I
~*~
ناشناس:خب,عصر بخیر بیبی.
ناشناس:دیشب چطور بود؟خوب خوابیدی؟
ناشناس:خماری؟
زین:برو گمشو
زین:مرسی که بیدارم کردی و الان حتی بیشتر خمارم,عالیه.
زین:احساس میکنم میخوام بمیرم.
ناشناس:آوو بیخیال.قرار نیست بمیری.
زین:اتفاقا قراره,این دفه خماریش کشندس.
زین:دارم سرچ میکنم 'چطوری از خماری جان سالم به در ببریم' و 'آیا خماری کشنده است؟' واقعا این بدترین وضعیت ممکنه.
ناشناس:زین امکان نداره از خماری بمیری.
زین:حالا...وایسا صبر کن...از کجا میدونستی من مشکل دارم؟دیشب باهم بودیم؟
زین:احیانا جای خاصی از بدن منو که لمس نکردی؟چون قسم میخورم دفعه بعدی که میبینمت بیضه هات و دستاتو میبرم !
ناشناس:آها,نه.ای کاش لمس میکردم ؛)
ناشناس:ولی هیچ کاری نکردیم نگران نباش.دستامو کنترل کردم.
زین:اوه..اوکی.پس چه اتفاقی افتاد؟
ناشناس:اتفاق خاصی نیوفتاد,تو بهم پیام دادی تا بیام دنبالت و منم اومدم.
زین:اووووه
زین:دیگه؟
ناشناس:آها,تو آ او دی آر هشتمو تحسین کردی و نمیتونستی دستاتو ازش جدا کنی.
ناشناس:خیلی هم حسودیت شده بود.
زین:وات؟تو آ او دی آر 8 داری؟؟!
ناشناس:آره.مشکیه و تازه خریدمش.
زین:واو!!ولی خیلی گرونه؟؟
ناشناس:پدرو مادرم میلیونرن,در واقع دیشب ازم پرسیدی.
زین:اوه...درسته,امیدوارم چیز احمقانه ای نگفته باشم.
ناشناس:بهم گفتی کیوتم و بعدش فرار کردی.
زین:اوه
~*~
سلـــام!!حماسه دارن شان تموم شد😫😭😭😭
یکی از چپترای مورد علاقم بود*عر زدن*ووت و کامنت؟!
All the Love Yasi ♥
![](https://img.wattpad.com/cover/81545571-288-k164107.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Unknown || Ziam(Persian Translation)
Fanfic+کی اون کبودیو روی گردنت درست کرده عزیزم؟امروز صبح اونجا نبود,بود؟ +زین؟ -این چیزی نیست که تو فکر میکنی,نمیدونم چرا اونجاست.جای نیشه,احتمالا یه حشره یا همچین چیزی نیشم زده **لیام لبشو گاز گرفت و خندید,ولی به اندازه کافی آروم نبود. ________ -من عاشق...