21.1.14
لویی تاملینسون امروز جلوی من برهنه شد
من از پنجره اش دیدمش
از ساختمان رو به رویی
با دوربین دو چشمیم
از پنجره بیرون رو نگاه کرد
ولی انگار به «هیچی» خیره شده بود
انگار به جای بیرون پنجره
داشت به بازتاب خودش توی شیشه نگاه میکرد
Mahshid.
YOU ARE READING
Blasé ➳ l.s. (persian translation)
Fanfictionمن تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه.