24.2.14
لو روی من بود و
گونه ام رو بوسید و منم
همین کارو کردم
اون به پایین خم شد و
تو گوشم زمزمه کرد
«متاسفم، متاسفم»
قبل از اینکه
یه فرو رفتگی ناگهانی رو
تو شکمم
حس کنم
Mahshid.
YOU ARE READING
Blasé ➳ l.s. (persian translation)
Fanfictionمن تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه.