دستی آرام تکانم داد و گفت:« نمی خوای بیدار شی خواب آلود؟»صدایش گویا از دور دست ها می آمد و به یک وهم می مانست:« سوفیا! بیدار شو دختر کوچولو.»
چشم هام رو باز کردم و با دیدن تاریکی هوا با گیجی گفتم:« هنوز که شبه.»
صدا خندید:« مگه قراره صبح باشه؟ پاشو دختر! باید سوار کشتی بشیم.»
از جا پریدم و سرم به چیزی که بالای سرم بود، خورد. تازه فهمیدم تو خونه نیستم:« کشتی؟»
سرم را که بر اثر برخورد با سقف ماشین درد گرفته بود مالیدم و به شخصی که من رو بیدار کرده بود نگاه کردم.
کنژا بود که در حالی که در ماشین را از سمت من باز کرده بود، جلوی آن و کنار صندلی ایستاده و منتظر من بود.
او خندید:« خیلی گیجی.»
کمکم کرد که از ماشین بیام پایین؛ در را پشت سرم بست و بازویم را گرفت و منو هدایت کرد تا با حال خواب و بیداری که داشتم، زمین نخورم.
اطرافم رو نگاه کردم و با ندیدن هیچ کس متوجه شدم که ما آخرین نفراتی هستیم که آن جا را ترک می کنیم و می دانستم چرا.
کشتی از آن دست مینی کشتی های خصوصی و لوکس بود. همان طور که همراه کنژا می رفتم، از ورای شانه ام به اتومبیل های گران قیمت نگاه کردم:« پس اون ها چی؟»
کنژا با تمسخر گفت:« نگران نباش با کشتی بعدی میان.»
از خجالت سرخ شدم ولی خب حق داشتم؛ با این اخلاق و رفتاری که او داشت ازش بعید نبود که آن ها رو همون جا رها کنه.
وارد کشتی شدیم و از روی عرشه پله هایی رو به سمت پایین پیمودیم. بازویم را از دست کنژا رها کردم:« حالا دیگه بیدارم.»
او سرش را به نشانه ی تایید تکان داد و جلوتر حرکت کرد تا این که جلوی دو در متوقف شدیم. کشتی کوچک بود و در نتیجه تنها دو کابین و یک آشپزخانه داشت.
کنژا در سمت راست را باز کرد:« این جا جاییه که تو و خانواده ات می مونید.»
پدر و مادرم رو دیدم که توی کابین ایستاده بودند.
کنژا ادامه داد:« تا وقتی خودمون اعلام نکردیم روی عرشه نمیاید و من دلم نمی خواد نافرمانی ببینم.»
آن لحن دستوری دوباره برگشته بود.
او این بار ملایم تر گفت:« اگه کاری داشتید، من دقیقا تو کابین روبرویی شما هستم.»
و بعد بدون این که منتظر جوابی شود، بیرون رفت و در رو بست.
...
الان دو ساعته که توی کابین نشستیم و خبری از این نشده که اجازه رفتن به بالا رو داشته باشیم. خواب هم که اصلا حرفش رو نزن! مگه خوابم می بره؟ حسابی بد خواب شده بودم.
ESTÁS LEYENDO
نبرد آب و آتش
Fantasíaتو دنیایی ک آدما۲دسته ان(آب سرشت ها و آتشین ها،که ۲دشمن دیرینه اند)تکلیف ۲عاشق که درگیر عشق ممنوعه اند چیه؟ . . شاید اولش کشش نداشته باشه واسه بعضیا ولی وقتی ادامه بدین اصلا پشیمون نمیشین #1 paranormal