فصل ۱۱ (غریبه ی دوست داشتنی)

348 79 15
                                    

به سرعت از جایم بلند شدم و ایستادم. خنده از چهره مان رخت بر بست. انسل خودش رو جمع و جور کرد و گفت:« میا کارلا!»

فهمیدم که حتما او یک کارآموز است که انسل او را به نام صدا کرده.

دختر طوری لباس پوشیده بود که انگار از دوره ی ملکه ویکتوریا به اینجا آمده. لباس دخترانه مندرسی به تن داشت و یک ردا روی آن پوشیده بود. اما پوتین های ساق بلند و پاشنه ده سانتی اش در تناقض با همه ی این ها بود. چطور یه آدم می تونه نزدیک بهار پوتین بلند بپوشه؟ یکی این رو بیدار کنه بگه بهار شده.

کلاه ردایش را از روی موهای شرابی و حالت دارش پایین انداخت و به من نگاه کرد:« تو باید دوشیزه کلر باشی.»

دختر با من دست داد و گفت:« من هم اتاقی جدیدت هستم.»

گفتم:« اگه کارآموزی پس چطور بیرون هستی؟»

با افتخار گفت:« با اجازه ی مدیر قرار شد هر طور شده اول تو رو پیدا کنم و بعد با هم وارد اتاقت بشیم.»

سعی کردم دید منفی ام را از او برگردانم و با او مهربان باشم:« اتاق مون.»

با شنیدن این جمله میا لبخندی به من زد.

انسل پرسید:« پس آلیسون چی میشه؟ علت این جا به جایی چی بوده؟»

میا با احترام گفت:« این تصمیم رو سرگروه نایت گرفتند و من اطلاعی ندارم.»

با مشت های گره کرده گفتم:« لعنتی! چرا فکر کرده می تونه برای من تصمیم بگیره؟»

انسل سعی کرد مرا کنترل کند:« سوفیا...»

میا خندید:« من رو از خودتون بدونید قربان.»

بعد خطاب به من گفت:« ممکنه برگردی به اتاقمون تا من هم بتونم وارد بشم؟»

گفتم:« البته.»

بعد رو به انسل کردم:« میای؟»

طوری با من رسمی حرف زد که انگار می خواست من هم در حضور افراد دیگر او را همین گونه خطاب کنم:« شما تشریف ببرید بالا دوشیزه کلر من کمی بیش تر می مونم.»

اخم هایم در هم رفت و بدون هیچ اصراری همراه میا رفتم.

...

روز بعد وقتی برای کلاس با انسل پایین می رفتم، قیافه ای جدی به خود گرفته بودم. زمین رو تازه طی کشیده بودند و برای این که روی کف سالن لیز نخورم، با احتیاط قدم بر می داشتم. مودبانه در زدم و این بار منتظر شدم تا اجازه دهد و بعد وارد بشم؛ اما هیچ صدایی نیامد.

از توی یکی از کلاس ها سر و صدایی می اومد:« من بهت گفتم لاجوردی ولی تو آبی آسمونی آوردی. فکر کردی من کور رنگی دارم؟ من یه آب سرشت هستم و بهترین چیزی که می تونم تشخیص بدم تفاوت بین طیف رنگ آبیه...»

نبرد آب و آتش Where stories live. Discover now