فصل ۱۳ (مبارزه)

312 87 54
                                    

روز استراحتم بود و واقعا داشت حوصله ام سر می رفت تا اینکه میا از کلاس برگشت به خوابگاه:« آخ که چقدر خسته شدم.»

گفتم:« من بیشتر.»

چشم هایش را چرخاند:« تو که کل روز بی کار بودی.»

گفتم:« اولا که سخت ترین کار دنیا بی کاریه ؛ دوما هنوز از بابت دیروز خسته ام.»

خندید:« از دست سر گروه نایت؟»

ادای عق زدن در آوردم.

با شیطنت گفت:«حداقل جوونه؛سرگروه هایی که معلم ما اند همه پیر پاتال و نق نقو اند.»

با انزجار گفتم:« می خوام صد سال سیاه هم نباشه! حاضرم هرچی پیری تو LPI هست تحمل کنم ولی این یه دونه مربی من نباشه. معلوم نیست چشه! فکر کنم خودش هم نمی دونه! معلوم نیست روانیه، عقده ایه یا افسرده است... خصوصا با اون لباس های مشکی اش که فکر کنم یه کمد پر از تیشرت های سیاه شبیه به هم داره و هر روز یه کدومشون رو می پوشه.»

میا با صدای بلند خندید:« دلت پره ها.»

آهی کشیدم:« بیش تر از اون چیزی که فکرشو کنی.»

پس از چند ثانیه گفتم:« قضیه مبارزه ی فردا چیه؟ هر چی به انسل اصرار می کنم که بگه نمیگه.»

میا متوجه نشد:« انسل؟»

بعد گفت:« منظورت سردسته جونزه؟»

سپس تعجب گفت:« این چه طرز صدا کردنه؟»

با شیطنت خندیدم:« این که چیزی نیست من به فرمانده کام هم می گفتم کنژا.»

میا ناباورانه گفت:« نه!»

لبخندی زدم و گفتم:« آره.»

تا آخر شب درباره ی تمام جسارت هایم در مقابل کنژا صحبت کردم و بعد درباره ی خانواده هایمان، زندگی قبل از آمدنم به این جا و خاطره های جالب بچگی مان حرف زدیم.

...

راس ساعت ۵ بعد ازظهر سر کلاس تئوری حاضر شدم. کلاسی که به تنهایی رنگش کرده بودم و دل خوشی ازش نداشتم. انسل تاریخ سرزمین ناشناخته رو درس داد و کمی هم از آداب و رسوم گفت تا نوبت به من رسید.

پرسیدم:« راستی، چرا خانواده ی سلطنتی به جای قصر، توی یه عمارت بین مردم زندگی می کنند؟»

انسل دوباره از همان حالت های افتخار به وطن به خود گرفت:« چون ما معتقدیم حکومت کردن کار مهمی هست و نباید خانواده سلطنتی مثل توی دنیای معمولی اینقدر غرق تجملات بشن که مردم شون رو یادشون بره. در ضمن این یه سیاسته این جوری هیچ کس دیگه به سلطنت طمع نمی کنه چون می دونه که فرمانروایی کردن فقط خدمت کردن هست و نه رسیدن به رفاه و ثروت. تازه حکومت موروثی هم نیست و هر ۱۰ سال یک بار تغییر می کنه.»

نبرد آب و آتش Where stories live. Discover now