41. جونو

348 97 63
                                    

قسمت چهل و یکم

*از دید لوهان*

نگاه کوتاهی بهم انداخت و ادامه داد:" و اگر اسم پدر تائو و کای رو پیدا کنیم علاوه بر اینکه نظریه ی من تایید میشه... میتونیم بفهمیم وقتی توی جزیره به ما گفت که این نقشه ی برنامه ریزی شده برای انتقامه، دقیقا چی از جون کای و تائو می خواسته. بهرحال اون تائو رو هم از توی پایگاه دستگیری کرده و برای همین با اطمینان گفت که کسی نمیتونه برای کمک به اون جزیره بره!"

تایید کردم و همون لحظه بکهیون روی پرونده ای کلیک کرد:" بینگو! ایناهاش. حتی فولدر هایی برای اعضای خانواده ی اعضا هم وجود داره! واقعا همه شون با اطلاع کامل وارد چنین بازی خطرناکی شده بودن... و برای جلوگیری از خیانت حتی از خانواده هاشون هم مایه گذاشته بودن."

روی فولدری که به اسم تائو نوشته شده بود کلیک کرد و تایید کرد:" درسته! تائو اون زمان نوجوون بوده... و اینجا ذکر شده که با عضویت اون توی سازمان موافقت شده... و ظاهرا ... اون سومین نوجوانی بوده که عضویتش توی این سازمان تایید شده!"

با نگاه به من، من سرم رو به نماد بی اطلاعی تکون دادم و اون برای دسترسی به لیست بقیه ی اون نوجوون ها شروع به جست و جو کرد:" متاسفانه اون روز که جونسو به جزیره اومد من خیلی با دقت به حرف هاش گوش ندادم... همین هم باعث شد بهم شلیک کنه... اما از بین چیزهایی که یادمه اون چیزی در مورد یه دوستی قدیمی توی دوران کودکی گفت، چیزی که فقط اون ازش ضربه دیده و طرف حسابش کسی به اسم ییشینگ بود... که براتون تعریف کردم که چطور دوست مون رو که فکر می کردیم مرده پیشش پیدا کردیم..."

اون فسقل بچه حسابی تند و تیز بود و من در حالی که سعی می کردم به تئوری هایی که داره بهم می بافه توجه کنم، سعی داشتم بفهمم چطور هنوز هم، بی اینکه نگاهش رو از صفحه نمایش بگیره، با دقت انگشت هاش رو روی دکمه های کیبورد فشار میده.

"... پس اگه اشتباه نکنم جونسو و ییشینگ باید اون دو نوجوون دیگه ای باشن که گفته شده..." و روی پرونده ی مورد نظر کلیک کرد اما با پنجره ی کوچیکی که با کلیک روش باز شد بنظر می رسید که برای دسترسی یک کُد 16 رقمی می خواد!

اما بکهیون با دیدن اون پنجره نیشخند زد. کمی صاف تر نشست و انگشت هاش رو کمی کش داد:" اگه مردم می دونستن کُد های پیچیده چقدر یک هکر رو برای باز کردن یک فایل کنجکاو تر میکنه مسلما سعی می کردن از 1234 به عنوان رمز استفاده کنن!"

بکیهون بی خیال به تایپ و محاسباتش ادامه می داد اما من بیشتر نگران این میشدم که ناگهان سر و کله ی جونسو یا یکی از افراد بخصوصش این اطراف پیدا بشه... و وقتی بالاخره این استرس کشنده با اتمام کار بکهیون توی رمز گشایی به پایان رسید؛ مدارک یافت شده توسط بکهیون به پسر های به نام های لِی وو و کیم شیا اشاره می کرد...

Oblivion | Sequel to PWHD 🔫Where stories live. Discover now