باد بزن پر قرمز رنگشو روی زمین انداخت و به پشت روی کفپوش اتاقش افتاد
-"اههه...کمرم درد گرفت"
-"هنوزم نمیخوای غذاتو بخوری جیمینا؟"
نشست و نگاهی به منبع اون صدا که کسی بجز مادرش نبود کرد
حتی با دیدنش هم مبتونست لبخند بزنه چون واقعا عاشقش بود-"اُما..چرا نرفتی..گفتم که وقت ندارم..."
بادبزنو تو دستش گرفت و بلند شد تا دوباره تمرین کنه ولی با گرفته شدن دستش و صدای مادرش متوقف شد...حتی با وجود اروم بودش هم میتونست بفهمه نگرانه
-"میدونم فردا میان و باید بی نقص انجامش بدی و این خیلی مهمه!ولی باید غذاتو بخوری و استراحت کنی...تو این دو ماه گذشته انقدر تمرین کردی که بدنت لاغر تر از دخترا شده"
-"اُماااااا"
زن با اخم ظریفی که روی ابرو هاش شکل گرفته بود نشوندش و میز غذایی که با وسواس اماده کرده بود سمت پسرش کشید
-"همشو برای تو درست کردم...ارباب گفته بخاطر سخت کوشیت بهمون هدیه میده...هر چیزی که بخوای!...تو برای من بهترین فرزندی جیمینا.."
لبخندی به زیبایی لبخندش زد و چاپستیک هاشو به دست گرفت...دیگه نمیتونست مخالفت کنه و باید شکم گرسنه شو سیر میکرد...با دیدن مکث مادرش تکه گوشتی جدا کرد و جلوی دهانش گرفت
-"نه نه من نمیخورم..."
اجازه ی مخالفت نداد و با استفاده از باز بودن دهان مادرش تکه گوشت رو به خوردش داد...با صدای بلند به اخم میون ابرو های ظریفش خندید...خنده ای که میدونست مادرش عاشق تماشا کردن و شنیدنشه
-"میدونم چیزی نخوردی تا برای غذا بپزی پس بخورشون،من بدون تو نمیتونم بخورم"
***
مرد دستی به سر پسر جلوش کشید-"سربلندم کن جیمین!تو از همه ی دختر های روستا زیباتری...مطمعنم کیم سونگیول با دیدن رقصت دست از اذیت کردنمون برمیداره..."
تعظیمی به مرد جلوش کرد
-"بله ارباب"
نگاه مرد پر از افسوس بود..نمیخواست قربانیش کنه..امیدوارم بود هیچوقت این اتفاق نی افته
-"اگر مادرت قبول میکرد همسرم باشه حداقل پسرم به حساب می اومدی و انقدر برای محافظت شدنت نگران نبودم"
تعظیم دوباره ای کرد و سعی کرد راهی برای فرار پیدا کنه
-"با اجازتون من میرم که اماده بشم"
قبل از اینکه بتونه دور بشه دوباره صداش کرد
-"جیمیناا...میدونم اینو که تو بجای دخترهاموم برقصیو خودت خواستی اما اگر اون مرد به خلوتش دعوتت کرد هرچیزی که ازت خواستو رد میکنی فهمیدی؟حتی اگر به خطر جون همه ی مردم روستا باشه ردش میکنی!!"
YOU ARE READING
𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 |✨| 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 *
Romance༈ 𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 ༈ { هرزه } ~فصل یک کامل شده فصل دوم هم کامل شده~ 𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛 ⌇ 𝑦𝑜𝑜𝑛𝑡𝑎𝑒 𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑠𝑒 , 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑢𝑡 -"عشق برات کافیه؟" -"عشق تنها چیزیه که کنترلم میکنه" .... -1 #𝑡𝑎𝑒𝑔𝑖 -1 #𝑆𝑚𝑢𝑡 -1 #𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛 -1 #𝑝...