ᴘᴀʀᴛ 6🌙

11.4K 1.7K 610
                                    

Hoseok Ssi:
تهیونگا

Kth:
بله

Hoseok Ssi:
حالت خوبه؟
میخوام ببینمت

Kth:
برای چی؟ ما که همین دیروز همو دیدیم

Hoseok Ssi:
آره ما هر روز همو میبینیم
ولی تو همش مستی
و داری هذیون میگی

Kth:
بیخیال حوصله ندارم

Hoseok Ssi:
باور کن دوباره بیای زنگ خونمو بزنی
و خودتو با الکل خفه کرده باشی
دیگه رات نمیدم

Kth:
مهم نیست

Hoseok Ssi:
با کی لج کردی؟
بچه نباش

Kth:
نمیفهمم چی میگی!
الان چرا یهو هوس کردی منو ببینی؟

Hoseok Ssi:
میخواستم بعد از مدت ها که برگشتی سئول یه روز درست و حسابی ببینمت
و باهات حرف بزنم
از وقتی برگشتی فقط وقتی مست بودی یا اعصاب نداشتی دیدمت
راجع به یه سری مسائل کاری هم هست

Kth:
خیلی خب بیا خونم

Hoseok Ssi:
نه خونت نمیشه!
شاید یکی از مدیرای شرکت IC هم اومد

Kth:
بیخیال هوسوک واقعا اعصابشو ندارم
خودت جورش کن و باهاش حرف بزن

Hoseok Ssi:
اصلا من به درک
اینو یه قرار کاری در نظر بگیر
یه پیشنهاد عالی دارن
و گفتن حتما باید با خودت حرف بزنن
منم میخواستم بعدش بعد سال ها یه شامی بخورم که کلا بیخیالش میگی حوصله نداری
ولی برای این قرار میای

Kth:
لعنت بهت
خیلی خب

Hoseok Ssi:
یه لباس درست حسابی بپوش قرار مهمیه

Kth:
من کی لباس بد پوشیدم؟

Hoseok Ssi:
خواستم تاکید کنم فقط
آدرسو فردا برات میفرستم
فعلا

Kth:
هوووف اوکی

.
.
.
.

Hobi Hyung:
جونگکوکا

Jk:
بله هیونگ؟

Hobi Hyung:
خوبی؟

Jk:
ممنون هیونگ
تو خوبی؟

Hobi Hyung:
آره
اممم جونگکوکا
فردا وقتت خالیه؟

Jk:
چطور؟؟

𝑩𝒂𝒄𝒌 𝑻𝒐 𝒀𝒐𝒖 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >•  [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ]Where stories live. Discover now