دختر موهای موج دار قهوه ای روشنشو پشت گوشش مرتب کرد و پرونده تو دستشو محکم گرفت تا نیوفته.
به طرف اتاقی رفت و چند تقه به در زد.
صدای هوسوک این اجازه رو بهش داد تا وارد شه:«بیا تو!»
دختر در رو باز کرد و وارد اتاق شد. دختر از اون لبخند فریبنده هاشو زد و پرونده رو روی میز گذاشت و همون طور که دهنش بسته بود صدای خنده از خودش بیرون آورد.
هوسوک به پرونده نگا کرد و گفت:«پس تونستی همه دلارا رو ازشون بگیری... آفرین دختر. چیکار کردی؟»
دختر به طرف هوسوک رفت و رو پاهاش نشست و صورت هوسوک رو نوازش کرد و گفت:«واسه ما دخترا که چیزی نیس! یه شب باهاشون میخوابی و همه قراردادا رو صاف میکنی!»
هوسوک دستشو زیر دامن کوتاه دختر برد و گفت:«درسته... ولی همه نمیتونن اینکارو کنن! فقط تویی که انقدر باهوشی!»
بعد به لبای دختر خیره شد و گفت:«خوشگل کردی یونا!»
یونا با صدای بلندی خندید و صورت هوسوک رو نوازش کرد و رو لباش زمزمه کرد:«یس بیبی! جاست فور یو!»
هوسوک لبخندی از سر شهوت زد و زبونشو رو لبای یونا کشید.
---------------------------------
نامجون دوباره با یونگی تماس گرفت و مثل هر دفعه با صدای اعصاب خورد کن "دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است" مواجه شد.
گوشی رو روی میز پرت کرد و دستی به صورتش کشید.
رو به بادیگاردش که رو به روش ایستاده بود کرد و گفت:«مین یونگی رو پیدا کن و هر کسی که دزدیدتش رو بکش یونجون!»
یونجون خم شد و "چشمـ"ـی گفت و از اتاق خارج شد.
از پله ها پایین رفت و به سالن بزرگ عمارت کیم رسید. به طرف بومگیو که به دیوار تکیه داده بود و با تهیون حرف میزد رفت و با پوزخندی گفت:«بچه ها من فهمیدم هکرمون کیه!»
بومگیو و تهیون با کنجکاوی بهش نگا کردن. یونجون ادامه داد:«فکر کنم هکرمون همون مین یونگیه!»
تهیون پرسید:«چرا اینو میگی؟»
یونجون:«یه نگا به دور و برمون بنداز! مین یونگی گم شده و هکرمون رفته سفر در حالی که بهش نیاز داریم!»
بومگیو با جدیت بهش نگا کرد و گفت:«من مطمئنم که یونگی هیچ ربطی به هکرمون نداره... چون واقعا هکرمون با دارک گیم رفته سفر عاشقانه!»
تهیون گیج به بومگیو نگا کرد و گفت:«وایسا ببینم. دارک گیم کیه؟ این دیگه چجور لقبیه؟!»
بومگیو بهش نگا کرد:«مگه در موردش نشنیدی؟ میگن که او و نامجون تنها کسایی هستن که شوگا و هکرمونو دیدن! حتی خود دارک گیم هم کسی نمیشناسه! فقط نامجون اونا رو دیده. میگن بعد از هکرمون خطرناک ترین عضو باند دارک گیمه و بعد از او شوگا خطرناک ترینه!»
YOU ARE READING
Dark game - Se1
Fanfiction[کامل شده] تو را در تاریک ترین بازی ای که بلدم غرق میکنم کاپل : مین یون، ویکوک، نامجین، هوسوک و دختر ژانر : پلیسی، جنایی، ارباب برده ای، هیجانی، رازآلود، عاشقانه، اسمات