Part 11

792 123 16
                                    

باسن یونگی رو که زیر شلوار بود تو دستش فشرد و گفت:«تازه شروع شده بیبی! حالا حالا ها باهات کار دارم»

یونگی ناله ای کرد و سرشو به تشک بالشت فشرد.

جیمین لبای یونگی رو بین لبای خودش اسیر کرد و شلوار و لباس زیر یونگی رو با هم پایین کشید.

دستشو رو قسمت داخلی رون یونگی گذاشت و به بالا و پایین حرکت داد.

یونگی دستشو دور گردن جیمین حلقه کرد و تو بوسه خشن همکاری کرد. پاهاشو از هم باز کرد تا جیمین راحت تر رونشو لمس کنه.

ولی با این کار یونگی، جیمین دستشو به ورودی یونگی رسوند. دو تا از انگشتاشو بدون اینکه واردش کنه دور سوراخش حرکت داد.

یونگی ناله ای کرد که تو دهن جیمین خفه شد.

بالاخره جیمین دل از لبای یونگی کند و به طرف گردنش رفت.

قسمتی از پوست گردنشو بین دندون گرفت و شروع کرد به مکیدن همون نقطه کرد.

یونگی سرشو بالا گرفت تا جیمین دسترسی بیشتری به گردنش داشته باشه.

و هنوزم جیمین با ورودیش بازی میکرد.

یونگی یکی از دستاشو زیر پیرهن جیمین برد و کمرشو لمس کرد و با دست دیگه اش با موهای جیمین بازی میکرد.

با هر مکی که جیمین به گردنش میزد ناله میکرد. با این کاراش داشت دوباره جیمینو تحریک میکرد و اینو خوب میدونست.

جیمین پایین تر رفت و یقه لباس یونگی رو تا جای ممکن پایین کشید و نوک سینه شو وارد دهنش کرد.

یونگی بخاطر انگشتای جیمین که با ورودیش بازی میکرد، کمرشو از تخت جدا کرد و این باعث شده که بدناشون که با لباس پوشیده شده بود به هم برخورد کنه.

از سینه اش جدا شد و پایین لباس یونگی رو گرفت و از تنش بیرون آورد.

دوباره انگشتاش مشغول بازی کردن با ورودیش شد و سرشو به طرف سینه دیگه اش برد و بین لباش گرفت.

یونگی ناله کرد:«آهـــــــــه... جیـ. ـمین زود باش»

بعد پایین تنه شو به دست جیمین فشرد.

جیمین در حالی که سینه شو میخورد پوزخندی زد.

انگشت وسطشو وارد سوراخش که به خاطر سکسای پشت سر هم کمی گشاد شده بود کرد.

خیلی زود انگشت دومش هم واردش کرد و حرکتش داد.

یونگی دستشو که پشت کمر جیمین بود مشت کرد و با دست دیگه اش موهای جیمینو کمی کشید و ناله بلندی کرد.

جیمین دست آزادشو به طرف شلوار و لباس زیر یونگی که تا زانو هاش پایین کشیده بود برد و کامل از پاش بیرون آورد.

Dark game - Se1Where stories live. Discover now