Dark game - Se1

Part 07

جین همون طور که به صندلی بسته شده بود نگاهی به نامجون که رو به روش ایستاده بود کرد و گفت:«بذار برم!»

نامجون به جین نزدیک تر شد و پاشو رو دسته صندلی گذاشت و گفت:«تو پلیسی. درسته؟»

جین با اینکه ترسیده بود خودشو بی خیال نشون داد و گفت:«آره. برا چی؟»

_یه نفر رو باید برام پیدا کنی!

جین تکونی خورد و گفت:«چرا باید اینکارو انجام بدم؟»

نامجون چونه جینو گرفت و بهش نزدیک تر شد تا جایی که فقط 5 سانت با صورتش فاصله داشت و جواب داد:«چون اگه نتونی پیداش کنی، میکشمت!» با لحن ملایم تری ادامه داد:«ولی اگه پیداش کنی یه میلیون دلار بهت میدم!»

جین که به پول محتاج بود؛ مثل خیلی از آدمای دیگه گول اون رقم بزرگ خورد و بعد از مکث کوتاهی گفت:«خیله خب!»

---------------------------------

مرد با غروری که با عصبانیت مخلوط بود؛ کارت رو محکم به میز کوبید.

با اینکه کارت مرد سرباز بود ولی چون جیمین تو دور قبل برنده شده بود؛ این دور هم به نفع او تموم شد.

و حالا نوبت این بود که کارت ها رو بشمرند و برنده رو مشخص کنن.

یونگی هیجان زده به کارت های جیمین که در حال شمردن بود نگا کرد و داشت دعا میکرد که امتیازش بیشتر از اون مرد بشه.

جیمین که در حال شمردن بود؛ وقتی که به هفتمین خاج رسید لبخندی زد و بازو ها رو شمرد.

مرد با دیدن اینکه بازو و خاجش از جیمین کمتره اخم غلیظی کرد.

جیمین با لبخندش به مرد نگا کرد و منتظر موند تا مرد پولو بهش بده.

ولی مرد بلند شد و کارت های روی میز رو روی زمین پرت کرد.

یونگی از روی پای جیمین بلند شد و از تو کمربندش اسلحه رو بیرون آورد و به سمت مرد گرفتش.

مرد با تعجب به یونگی نگا کرد.

جیمین پوزخندی زد و دروغی سر هم کرد تا مرد رو بترسونه:«نکنه واقعا فکر کردی که او برده منه!»

جیمین لبخند کجی زد و ادامه داد:«او بادیگاردمه!»

یونگی هم با جیمین همکاری کرد و تفنگو به سر مرد نزدیک کرد و با لحن ترسناکی گفت:«پولو بهش بده!»

مرد با ابرو های گره خورده به یونگی و بعد به جیمین نگا کرد.

جیمین خیلی بی خیال به مرد خیره بود و یونگی بی خیال تر از او به نظر میرسید!

مرد نفسی کشید و 4 بسته پول از تو کیفش بیرون آورد و به یونگی داد. یونگی در جواب لبخندی زد.

جیمین بلند شد و با لبخند رو به مرد، طوری که طوری که رو اعصابش راه بره گفت:«از بازی کردن باهات خوشحال شدم!»