"chapter 1"

383 36 39
                                    

Junkook *
چند روزی بود ک توی راه بودیم تمام شب بارون میبارید و تازه بند اومده بود

پنجره کوچیک کالاسکه رو باز کردمو به جنگل ک نم گرفته بود نگا کردم
که ناگهان با صدای پدرم که میگفت کالاسکه رو نگه دارید کمی به جلو خم شدم تا ببینم چه خبره که دیدم پدر از کالاسکه پیاده شده منم از کالاسکه بیرون اومدم که تعداد زیادی ادم که مرده بودن اطراف برکه افتاده بودن دیدم از دست راستم یعنی بکهیون پرسیدم

جونگ کوک : اینا دیگه چیه چه خبر شده ؟؟

خواستم یکم جلو تر برم ک بکهیون جلومو گرفت

بکهیون : سرورم ممکنه خطر داشته باشه شما دور بمونید من پیگیری میکنم

با سرم حرفشو تایید کردم همینطور ک جلو میرفت شمشیرشو در اورد
وقتی نزدیک شد محکم شمشیرو فرو کرد تو شکم یکی از مرده ها
ولی هیچ عکس العملی نشون نداد این نشون میداد که فعلا هیچ  خطری نداره
بکهیون : سرورم اینجا تمیزه
رو به پدرم کردم
جونگ کوک : سرورم ظاهرن خط...

با تیری ک از جلو چشمم رد شد حرفم نصفه موند و با دادی ک زدم همه سربازا به صورت دایره وار دور پدر جمع شدن

جونگ کوک : از پادشا محافظت کنید
جونگ کوک : لعنتی ما تو خاک فرانسه هستیم چطور میتونن با وجود دعوت اینطوری حمله کنن

با تمام وجود داشتم هر کسی ک دورم بود رو میکشم اما لحظه ای برگشتم دیدم یکی داره از پشت به پدر نزدیک میشه داد زدم
جونگ کوک : سرورم پشتتون
که اخرین لحظه برگشت و شمشیرشو فرو کرد تو شکم طرف
ناگهان احساس سوزش و گرمای خفیفی توی بازوم حس کردم با کله ای ک به اون مرد زدم درجا افتاد زمین

حدود ۴۰ نفر از حمله کننده ها رو کشتیم و یه چند نفر از زخمی ها رو برای اعتراف اینکه کی اونها رو فرستاده به اسارت گرفتیم
به سوی جشن تولد شاهدخت سوها به سمت قصر فرانسه حرکت کردیم

****

جونگ کوک : شما مثل اینکه متوجه نیستید من چی میگم
وقتی باید به همه چیزش به خصوص امنیت مهموناتون خیلی ریسیدگی بشه ما تقریبا به دروازه اصلی رسیده بودیم ک تو جنگل موراس بهمون حمله شد وقتی فکرشو میکنم میبینم بخشی از باغ بزرگ قصر به اون جنگل ختم میشه پس چطور میتونه بهمون حمله بشه ؟؟؟

ارتور : جونگ کوک یکم اروم بگیر شاید نستور دلیل قانع کننده ای داشته باشه

نستور : من واقعا برای این توتئه خیلی متاسفم وقتی شنیدم زود اقدامات لازمو انجام دادم به وزیر اعظم فرمان دادم تا هر چه زود تر پیداشون کنه
لطفا ارامشتون رو حفط کنید و از اقامتتون لذت ببرید من و ارتور دوست های قدیمی ای هستیم مطمین میشم ک همه چی روبه راهه

جونگ کوک : ممنون میشم

و با تعظیم کوچیکی از حضور نستور و ارتور مرخص شد
نستور : ااوووو خدای من ارتور پسرت چقدر لجباز و یه دنندست درست مثل جونیای خودت

ارتور : اون از زمان بچگیش همینطور معرور و مرد بود و از وقتی جونگهیون رفته حس مالکیتشبه تاج و تخت بیشتر شده اگه بی ادبی کرد من از طرفش عذر میخوام

_________________________________________
خب اینم چپتر اول بازی بقا
ووت و کامنت یادتون نره سفارشی هم نوشتم برای ارته میس عزیزم
Artemis_kpoper
بیا بریم عقدت کنم با بکهیونی
دیگه حرفی ندارم بای تا بعد 
purple-chimchim
جای تورم یه کوچولو تاغیر دادم 
ولم کنید دیگه 😅

game of survival Where stories live. Discover now