خب بچه ها من واقعا شرمندتون که اینقدر طول کشیده میدونم همتون الان انتظار دارین که این پارت باشه ولی نظرم باید میومدم این میگفتم
من پارت تا ی جاهایی نوشتم ولی متاسفانه خورد به امتحان های پایانی و اینقدر سخت هستن و فاصله بینشون کمه که حتی به ندرت میام داخل گوشی من واقعا شرمندم
بعد از 23ام که امتحانام تمام شد پشت سر هم پارت داریمو اینکه واقعا وقتی نظر میدید در مورد این داستان و من میشینم تکتکشون میخونم انرژی میگیرم
منی که اینقدر افسردگی داشتم که حتی مودت ها بود حتی به زور از اتاق بیرون میزدم الان با نظر های شما که حتی نمیدونم کی هستید جوری انرژی و امید میگیرم که انگار تمام وجودم هستید
روز های اولی که تصمیم گرفتم بنویسم هر 20 دقیقه میومدم چک میکردم ببینم کسی دیده داستانم حتی یادم که با 3 تا کامنت من اینقدر خوشحال شده بودم که خانوادم تعجب کرده بودن خواست بدونین که ی جورایی شما زندگی من نجات میدین این یادتون باشه که ارزش زیادی دارینخیلی دوستتون دارم قول میدم بهترین پارت هارو بزارم براتون 💜💜💚💛💙❤💓
![](https://img.wattpad.com/cover/222243771-288-k745364.jpg)