25(n.sh.z.l.h.l)

470 61 23
                                    

سوم شخص(دو روز بعد)

ش:هری من نگرانشم دو روز گذشته ولی میدا نشده

لی:به جهنم

ه:ی بار دیگه صدات دربیاد به مسیح قسم بیرونت میکنم

س:من دیگه نمیتونم میرم دنبالش

ه:صبر کن همه با هم میریم

با صدای در همه برگشتیم نکنه خودش بود
هری در باز کرد که استاد امد داخل

ا:سلام بچه ها دنیل آنتونی 2 روز نیستن شما ها خبر ندارین

ه:نه قربان

ا:اگر جایی دیدینشون حتما بگین بیان پیشم

س:نه نه نه نه نباید این اتفاق بیوفته

ش:اونا بزای انتقام از ماهم شده بلایی سر اون میارن

لی:من از این بابت خوشحالم

ه:که اینطور مستر پین همینجا منتظر باشین

هری رفت و با استاد برگشت

ه:استاد پین با خودش ترامادول داره

ا:چییی

لی:شوخیت گرفته هری

ه:من مدرک دارم

و فیلم پخش کرد

لی:اون مال من نیست

ا:فیلم که این نمیگه آقای پین لطفا با من بیاین

لی:تلافی میکنم استایلز

ه:خب حالا از شر این شیطان خلاص شدیم بهتر بریم دنبالشون

همه تو جنگل بودن میگشتن

ل:هیچ اثری ازشون نیست

س:صبر کن من فهمیدم کجان

ه:چی

س:اونا از ی غار حرف میزدن

ش:من اونجا بلدم زیاد دور نیست

ه:بیوفت جلو شان

10 دقیقه طول نکشیده بود که همه دم غار جمع شده بودن با صحنه ای دیدن اولین عکس العمل رو هری نشون داد

ه:اینجا چه خبر

مونتی صورت و بدنش زیر خون و نیمه لخت اونجا رو به بیهوشی و آنتونی شلولرش دراورده و آماده شده برای سکس هری دقیق تر که نگاه کرد کامی رو دید که از سوراخ مونتی میچکه

د:شعت

شان اولین ضربه زد و این شروع ی جنگ بود
دنیل و انتونی موقع فرار فقط ی چیز گفتن

*لیام پین ازمون خواست این کار بکنیم*

و این تو سر همه اکو میشد هری سمت مونتی هجوم بورد و دست پاش باز کرد پیرهنش رو دراورد و داد بهش سوراخش تمیز کرد و شلوارش پوشوند روی دستاش بلندش کرد که متوجه صدا مونتی شد

م:لطفا هری بزار تو کثافت خودم بمیرم

ه:نه مونتی من زندگی اون رو تباه میکنم

هری مونتی داخل کلبه برد که با لیام خندان مواجه شد که با کسی پشت تلفن حرف میزنه با دیدن مونتی نیشخندی زد چیزاش برداشت و کلبه ترک کرد

ه:همه بیرون الان

س:ه هری من میخوام پیشش باشم

ه:لطفا سب

به پیروی از دستور هری همه بیرون رفتن هری مونتی حمام کرد و سوراخش رو پوماد زد زخماش پانسمان کرد و واسش غذا برد

ه:باهات چی کار کردن زندگیم

م:چیزی که لایقشم بازیچه قرار دادن

ه:من دوست داشتم مونتی

م:ولی لویی رو بیشتر برای اون پسرک خوشحالم که تورو داره بهتر منم با سب بهم بزنم

ه:آخه چرا

م:من زندگیش تباه میکنم درست مثل زندگی تو با این اختلاف که تو لویی داری اون آدم های دیگرو

ه:این درست نیست

م:چرا هست دقیقا هم همین

ه:باورم نمیشه لیام این کارو کرده

م:فرق لیام باشیطان این که شیطان ی روز فرشته بود اما لیام از همون موقع شیطان بود

ز:غذا خوردی مونتی

م:اره عزیزم نگران نباش

س:چطوری دنیای من

م:هوووف هری بهش بگو

ه:سب مونتی میخواد باهات کات کنه

س:شوخی مسخره ای بود خیلی خیلی مسخره

م:این شوخی نیست

س: دلیلش چیه

م:شوخیت گرفت این همه دلیل من ی معتادم ی هرزم ی بدشانسم که وارد زندگی هرکسی میشم اونم هم آواره میکنم

س:ولی من با همین آواره گیات پذیرفتمت

لی:پیداش کردین هوفففففف میدونین چقدر دنبالتون گشتم عوضی معلوم این دو روز کدوم قبرستونی بودی

ش:خفه شو لیام ما همه چیز میدونیم اینکه تو اونارو فرستادی تو حتی وقتی آوردیمش اینجا بودی

لی:چیی شوخیت گرفته من همون شب بعد دعوا رفتم شهر که ی خورده وسیله بیارم چی میگین شما چه اتفاقی افتاده

ز:حنات دیگه رنگی نداره بچه

ل:اگر این لیام پس اونی که اینجا بود کی بود

لی:من چه میدونم

م:تو چشمام نگاه کن لیام و بگو من هرزم

لی:چیییییییییی من هیچ وقت همچین غلطی نمیکنم اون شب هم عصبانی بودم

م:راست میگه اون خودش نبوده

ه:چییی

م:لیام نمیتونه وقتی دروغ میگه جشماش رنگ عوض میکنه

ش:پس اون کی بود

ا:ام بچه ها ببخشید امدم داخل در باز بود ولی این آقا پین نیست

^بد رکب خوردین چطوری مونتی

م:تو توی لعنتی نمیخوای دست از سرم برداری او اونو از من دور کنین

با بردن اون مرده همه در سکوت خوابیدیم سب پیش مونتی نایل پیش شان لویی پیش من ولی لیان زین جدا


دو پارت توی ی شب 😐


Z.M   L.H   N.SHWhere stories live. Discover now