17 n.sh

558 67 6
                                    

از دید نایل:

کل شبو داشتم به شان فکر میکردم لعنتی چرا وقتی میبینمش هنوزم قلبم تند تند میزنه بعد اون کاری که کرد باورم نمیشه هنوز دوسش دارم

نزدیک طلوع افتاب بود که بلند شدم نگاهی به کتابام انداختم و لباسام پوشیدم صبحانه درست کردم خودم خوردم و بقیش واسه شان گذاشتم و به طرف مدرسه راه افتادم وقتی به مدرسه رسیدم زین دیدم که با لیام بود حتی لویی هم با هری بود ولی من هنوز تنها بودم خودم رو جلوی همه شاد جلوه میدادم ولی در اصل خیلی ناراحت بودم  توی گوشیم میچرخیدم که ی پیام دریا فت کردم

"ساعت 7 کلبه قدیمی حتما بیا"

مطمئنم که شان ولی چرا

ز:نایل نظر تو چیه

ن:ها چی ؟

لو:اصلا گوش میدی چی میگم

ن:ببخشید حواسم نبود

لو:خب میخوایم شب بریم دور دور میای

ن:ساعت

ز :7

ن:نمیشه

لو:چرااا

ز:چراااا

ن:چون باید برم جایی بچه ها بعدا میبینمتون

ز:بای

لو:بابای ایرلندی

تا ساعت6 تو خیابون دور میخوردم کلاسارو پیچوندم اسکیت بردم برداشتم راه افتادم باورم نمیشه دارم میرم تا ساعت 7:30 اونجا رسیدم در باز کردم شان دیدم نگام کرد گفت

ش:فکر نمی کردم بیای

ن:خب چی میخوای

ش:خوام دوباره بهم برگردیم

ن:نه شان نه

ش:خب چرا دلیلش چیه نمیبینی ما عاشق هم دیگه ایم

ن:شان بس کن من نمیتونم دوباره قلبم بشکنم دیگه توانش ندارم

ش:قرار نیست اینجوری بشه قول میدم بهت

ن:هوفففف دیگه بسه

🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
لباشو چسبونم رولبای شان اول شک شد ولی بعدش  هم شروع به بوسیدم دستش گذاشت روی باسنم و فشارش داد که ناله بلندی کشیدم

ن:اههههه شان ارومم

انداختش روی تخت و لباسش از تنش دراورد

ش:نایل تو مطمئنی اینو میخوای

ن :فقط ادامه بده لعنتی

تمام لباسامونو دراوردیم

از دید شان:

تمام بدنش مارک های ریز درشت میزاشتم دستم روی دیکش گذاشتم

ش:اینجا یکی حسابی شق کرده مگه ن

ن:ساکت باش شان اهههههه

با فشاری که به دیکش دادم اهش بلند شد لعنتی چقدر دلم براش تنگ شده بود برش گردوندم و ضربه ای به باسنش زدم باسنش از هم فاصله دادم و به سوراخ صورتیش نگاه کردم

ش:لعنتی

زبونم روی سوراخش کشیدم خیلی وقت بودم دلم واسه این کار تنگ شده بود زبونم وارد سوراخش کردم که اینقدر تنگ بود جا نمیشد

ش:لعنتی چند وقت به خودت دست نزدی

ن:از وقتی که کات کردیم

ش:شعت پس قرار امشب حسابی درد بکشی

نایل از روی خودش کنارم زد پایین تخت زانو زد دیکم تو دستش گرفت و با نیشخند نگاخم کرد

ش:این کار نکن نایل قول میدم که پشیمو اههههههه

با بردن دیکم تا ته حلقش صدام خفه کردم همینجور که سرش تکون میداد حس کردم دارم ارضا میشم

ش:بسه نایل بسه

با صدای پاپ مانندی دیکم از دهنش بیرون کشید

ن:از کی تاحالا تو اینقدر حساس شدی

کشیدمش روی تخت و روی شکم خوابوندمش

ش:از وقتی که تو دست به خودت نزدی

دیکم روی سوراخش کشیدم که نالش بلند شد

ن:اذیتم نکن شان انجامش بده

ش:چیو

ن:خودت خوب میدونی

ش:معلوم که میدونم ولی میخوام خودت بگی

ن:اون دیگ کینگ سایزت بکن توم

ش:هرچی تو بگی

با ی ضربه نصف دیکم کردم داخلش اینقدر تنگ بود که حس کردم الان پاره میشه

ن:اخخخخخخخخ لعنتی پارم کردی آخخخخخ  درش بیار

ش:حرف زده شده پس گرفته نمیشه

بقیه دیکم کردم توش و با چند ضربه پروستاتش پیدا کردم چند ضربه محم بهش زدم و نگاهی به صورتش انداختم معلوم بود میخواد ارضا بشه ی ضربه دیگه زدم که کامش بیرون ریخت خودمم با چند ضربه دیگه ارضا شدم و خودم کنارش انداختم
❌❌❌❎❎❎❎

ش:باورم نمیشه انجامش دادیم

ن:باورم نمیشه اینقدر عوضی شدی که کل دیک بی صاحابت کردی توم

خندیدم نگاش کردم

ش:خیلی چیزا تغیرر کرده یادم نمیاد قبلا ساک زده باشی

ن:ساکت شو شان

ش:باش بیبی ولی فکر نمیکنم بتونی چند روزی مدرسه بری

ن:لعنت بهت

ش:منم دوست دارم

ن:میخوام بخوابم ساکت



خب خب میدونم منتظر این لحظه بودین 😐

Z.M   L.H   N.SHWhere stories live. Discover now